شعری از احمد سینا


شعری از احمد سینا نویسنده : احمد سینا
تاریخ ارسال :‌ 24 دی 94
بخش : شعر امروز ایران

شام که نظاره می برد ستاره، خرام

پلک ستوران به گوران ذوذنب

بنال،

آنجا که نیم خیزی اش دوزخ

نیمی که فرسایش جماد

آنسان که بر نبات

می بندد آفتاب، بنال،

بر دختران غوزه های رسیده

در آن زمان که بر جستجوی ترکمنان می رفتیم

در آن مجال که همنشین مردمکان و لال

شیونی زار می زند سوار، بنال

آسیمه از احاطه بسیار!

 

بنال!

زنگاری دمنده بر جلاش،

که مبتلاش

منم، من!

من که مقتول این مصاف و این شب حربم

حرفی بزن که نگیرد به سینه دم

شام

که نظاره می برد

ماه

شیب شب هزار پله را

که به آيینه می دود

سردابه ی سیاه

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : سید حمید شریف نیا - آدرس اینترنتی : http://

سلام. شعر احمد سینا را از سالها پیش دوست داشتم. خیلی زیاد. در شعر احمد سینا یک ویژگی بارز بوده و هست. تغییر فاصله در تصاویر قابل نشان دادن است. نه قابل گفتن. "ماه

شیب شب هزار پله را

که به آيینه می دود

سردابه ی سیاه". سیاهی شب با شیب هزار پله نشان داده می شود. این تکنیک پیش از آنکه در زبان شکل بگیرد در روایت صورت می بندد. شعر احمد سینا شعری تکنیکال است که روابط و سویه های دیداری و شنیداری را در جهت ساخت سازه و مفهوم کلی استفاده می کند

ارسال شده توسط : میلاد جنت - آدرس اینترنتی : http://milad-janat.blogfa.com

درود بر احمد سینای عزیز. یکی از اعجوبه های شعر فارسی که نوشتار و ترجمه و خودش دوست داشتنی و به یاد ماندنی ست...