شعری از آرزو رضایی مجاز


شعری از آرزو رضایی مجاز نویسنده : آرزو رضایی مجاز
تاریخ ارسال :‌ 29 آبان 94
بخش : شعر امروز ایران

پهنه ی پهن

راه ها و کشاله
            طولانی
کشاله و راه ها گرفته بود
قاصد و مقصد درهم
در همدستی سنگفرش و قوزک ها
اندام شهر می کِشید      می روید
خون
فواره ی خوابیده می‌خواست؟

"درود نه ! دشت های بی شیهه و اسب های تند در قابلمه ی سرم
سلام! خیابان هاو بخارها در مخ ام که یعنی آدم اش تمیز بود"

کسی را داشتم شستم و خون اش را با فشار به فاضلاب ریختم
آسفالت و سفرها که رنگ می بازید!
لاله های شکسته را زیر میز و داوودی ها را از کنار می چینم
کسی در چاه به چاه
تا آوازها در لوله ها بخوانند.
فکر راحت قهوه ای ست
فشار به باد دادم
از کسی میان بادها به صورت ات
گوش کن لوله هات!
نای اش را
           –بی شلوغ کاری  باد-
"پهنه ی پهن زیر سم ها از ترکیدن صداست"

کسی را دارم بار دوباره برمی دارم
حامله‌گی خارج از رحم
ران اسب دور کمر است
فالوپ می ترکد
و ذره های صدا
     اسب ها را بلند خواهد کرد.

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : آرزو رضایی مجاز - آدرس اینترنتی : http://

سپاس ها