شعرهایی از پاکزاد اجرایی


شعرهایی از پاکزاد اجرایی نویسنده : پاکزاد اجرایی
تاریخ ارسال :‌ 31 تیر 01
بخش : شعر امروز ایران

 

 

 


۱
ایرانم
دلم خونستانی‌ست
جا مانده از فراموشی ایل

گاومیشم
با مای غمگینی در گلو
با دنده‌های بیرون‌زده‌ی اندوه
پوستی سوگوار

خونستانم اما
بیش‌تر از رگ‌ها
لوله‌ها در رفت و آمدند
آن‌چه می‌رود و بازنمی‌گردد
سیاه و سرخ

زورش نمی‌رسد این شاخ
به پاره‌کردن آهن
زبانم نمی‌رسد
به ساقه‌های ترد نی‌شکر
لابه‌لای لوله‌ها

گاومیشی که نمی‌تواند از درخت
بالا برود
به زمین، خرما تعارف کند

گاومیشی که لنجی ندارد
تا بداند این کشتی
با این نخلی که هنوز زنده است
کجا می‌رود
مگر دریا قبرستان دارد آقا؟
کدام خاک می‌خواهد زنده‌به‌گورش کند؟

خاک، دریا، دریا، نفت، آب، لوله، گاو گاو گاو

هی عبدو بیدار شو بیدار شو
برو تو بلوار مصدق برگ اکالیپتوس بیار
کاکوت از سر شو همین‌جوری هذیون می‌گه تب داره

ذلیل‌مرده‌ها
بهتون گفتم رو لوله‌ها بازی نکنید
تنتون بوی نفت می‌ده.

 

 

۲
فریاد می‌زدیم
ناله می‌کردیم
ما دانه می‌خواهیم
آب می‌خواهیم
کف خیابان
پرنده
می‌پاشیدند.

 

 

۳
پیش از تو
لب‌های بسیاری را دوخته‌اند
پیش از تو
نفس‌های بسیاری را گرفته‌اند
چرا که فکر کردند
کلمات در دهان و
شعر
در حنجره پنهان شده است

بی‌تابی نکن رفیق
این پابند
این دست‌بند
با شاعران بزرگی نشسته‌اند
گپ زدند
آواز خوانده‌اند
مثلا
هنگامی که دست و گیتار خارا
به زمین افتاد
زنجیرها نواختند
هنگامی که مختاری
هنگامی که لورکا

غمگین نباش رفیق
غمگین نباش بکتاش
شاعران همیشه به دنبال سرودن
زیباترین شعرشان بودند
تو
بهترین شعرات را سرودی.

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :