شعرهایی از نرگس الیکایی


شعرهایی از نرگس الیکایی نویسنده : نرگس الیکایی
تاریخ ارسال :‌ 21 مهر 93
بخش : شعر امروز ایران

  1

صدف ها

بر ساحل می غلتیدند

اینک رقص نه

شانه خالی می کنند

در باد

 

2

وقت رفتن

زمستان را صدا کرد

پاییز

همه سفید شدیم

البته که طاقت می آورد

زمین

 

3

 

چه آرام فرود آمده اند

شام غریبان است

زیر پای تو

همه برگ

 

4

 

كاش كسي پنجره را باز نمي كرد

حالا من مانده ام و

چشم هايي كه با منقار طبيعت

شكار مي شوند.

 

5

 

تا آخر دنیا می تواند

روی پاهایم بایستد این مترسک

چه کسی نان دیگری را می خورد

من می گویم

من یا او

او می نویسد.

 

6

 

خواسته اش

بادام بود

ازچشم هایش

قطع کرد

ریشه را

تبر .

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :