شعرهایی از مهدی فاضل
تاریخ ارسال : 2 اسفند 89
بخش : شعر امروز ایران
شعرهایی از
مهدی فاضل
1
اين که ماهي،
از قلابهاي سؤالي ست،
که جمجمه ات را،
درگير کرده اند،
تا درياي سياه را
تا ماه
بالا بروي...
2
قهوه ام را
هميشه
تا نيمه سر مي کشم
تا هيچ فالگيري،
به خطوط بي فرجام و
راههاي نرفته و
مسافر نيامده
نرسد!
قهوه ام را
هميشه، فقط
تا نيمه مي رسم
تا همه ي فالگيرها
چشمي ببينند
و به مسافري اشاره کنند
که از نيمه ي روشن دنيا
مي آيد
با کوله ي سوغات
براي زمين که تاريک است
3
دو سال قبل از ميلاد باد،
در تواضع تاریخ
زاده شدم
پشت پرچين مزرعه هايي دور
که ديوارِ چين را نمي شناختند
و چين پيشاني و
پينه ي دستهاي عموتم را
در زادروز من
نيروهاي امنيتي
سيبي را گاز زده بودند
پيش از حاکميت قانون نيوتون!
من
نه 1968 پاريس و کافه هايش را،
نه 1984 اورول،
حتي 1939 لهستان را
نديده و نخوانده و نمي شناسم
با اينهمه حتي
بسيارتر از «سالگادو»#،
کارگر معادن برزيل را
مي شناسم...
من
سرو، زاده شدم
و آزاده،
و روزهاي بي باران دور،
دير از خاطرم مي رود
# سباستيائو سالگادو، عکاس مطرح برزيلي، کهمدتها براي آژانسهاي عکس مختلف ازجمله سيگما، مگنوم و گاما عکاسي کرده و عکسهاي تکان دهنده اش از کارگران معادن طلاي برزيل، و قحطي زدگان اتيوپي، چاد، سودان و... دنيا را تکان داد...
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه