شعرهایی از محمد حسین مدل

تاریخ ارسال : 28 اسفند 03
بخش : شعر امروز ایران
۱
تَن
میآوَرَدَم بیرون از تنهایی و
تَنَت
تنی باشد اگر
اندازۀ آغوشم؛
غم
میرود بیرون از
رفتارِ جانُ
بیدار میشوم
و در بیداری
هرچه که میبینم
تویی
۲
وقتی لبم از حِرمان
خموش میشود
باورم از میآیدِ تنِ تو
تنِ وصل را میرساند به لبانم
و از دمی حرف میزنم که در آن نبودهام
و بود میشود
تمامِ وقتهایی که نبودهای و
آه!
کاش میبودی
معنای دنیا اگر این باشد
میارزد
که بدارمش دوست و
بنشینم به انتظار
تا کی
برسد از راه و
بیفتم براه و
وای!
پیدا کنم زیباییت و
نبایدم دیگر تا
گمات کنم
لینک کوتاه : |
