شعرهایی از محمد حسین حجازی


شعرهایی از محمد حسین حجازی نویسنده : محمد ححسین حجازی
تاریخ ارسال :‌ 24 فروردین 97
بخش : قوالب کلاسیک


غزل اول:

قطارِ برفیِ لب های رازِ پایانیم
خیالِ چشمه به دوشِ نسیمِ عصیانیم

نَه دُکمه های فراموشِ پِلک تان بازند
نَه ما مجسّمه یِ سایه ای گریزانیم

همیشه روزنه ها بوی تیغ می دادند
برای دیدن فریاد های زندانیم

چُروکِ چشمِ کسی قابِ بی نشانی نیست
شعاعِ بارشِ خورشیدِ محوِ طوفانیم

کجا عروسکِ دستانِ هیپنوتیزم شده
توان نشست به پایِ دلِ خیابانیم ؟

فدایِ بالُن و ماهی که توش می رقصد
چنارِ خط خطیِ درّه های حیرانیم

بگو ورق نزند چشمِ تارت آینه را
که هر چه می شِکند بیشتر نمی دانیم!


غزل دوم:


شب دامنِ لرزانِ سرازیریِ آن وَر
ما چانه به دستانِ سراسیمه یِ خنجر

می چرخم و کو چک چکِ چتری بِفِشارد
آرامشِ موّاجِ لبی گم شده پیکر

همراهِ گمانِ سَرِ هر گردنه گُم شد
دنباله ی چشمانِ فراموشیِ پَرپَر

خیره ‌‌‌‌‌‌یْ دو جهان پلک دویدیم زمان را
دیوانه یِ بیداریِ یک عقربه باور

پروازِ کدام عابرِ آوازِ جهانیم؟
دستی برسانید فراسویِ کبوتر

_امواجِ گسلْ چهره چرا گیجِ خلیج اید؟
_فانوسِ نیاویخته ای گردنِ بندر !!!

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : علیرضا ابوالحسنی _ پژواک - آدرس اینترنتی : http://alireza-abolhasany.blogfa.com/

سلام دوست عزیز، خلاف اشعار سپید کار کلاسیک نوشتن آنچنان هم ساده نیست، البته اصلا سپید نویسی ساده نیست اما حداقل نیاز به گواهینامه سچید نویسی ندارید، چیزی که در اشuعار کلاسیک بسیار مهم است، بنظر بنده وزن و قافیه بسیار خوب هستند، خود بنده هم موزون می نویسم ولی وزن باید خوانش یک کار را آهنگین و سبک کند شما در بند هایی بسیار سخت توانستید از پس وزن انتخابی خود بر بیایید و حرکت موفقی داشته باشید ، مصراع های دوم شما به سختی تمام به مصراع های اول شما پیوند می خورند و این حرکت در غزل دوم بطور کامل مشهود است. امیدوارم کارهای بهتری از شما بخوانم.

موفق باشید
#علیرضا ابوالحسنی
#پژواک