شعرهایی از محمد آشور
تاریخ ارسال : 29 اسفند 92
بخش : شعر امروز ایران
چیزهای مفرط
از فرطِ افراط به تفریط میافتیم از آنطرفِ بام... بوم!!!
از فرطِ جمع به تنهایی
از فرطِ ما به من
از فرطِ نور کوریِ محضایم
از فرطِ عشق، نفرت نبودهای امّا؟
- عشق؟!... داری چه حرفهای کمی میزنی!
از فرطِ «آن» همیشه صورتم آبی بود!... آبی-بنفش!
(این شعر در فضایِ قرن چندم هجریست؟
- این شعر در فضاست!)
حالا فضانورد، در قرن چندم هجری
بر ماهِ خلوت و ساکت
قدمزنان میرود
تا گوشهای بنشیند
و روی نگارَش را تشبیه و گاه استعاره کند به ماه
شقالقمر که نکرده!
صورت یارش را در قرن چندم هجری اشتباه که نکرده
لکهای روی نگارش را نسبت به ماه...
- تفریط نکرده فضانوردِ افراطی از فرطِ عشق؟
و از همینجورهاست که شاعریاَش شده
ماه را تا قرن حاضر آورده
- همین شعر را برای مثال -
و ماه تنها مشتی نمونه خروار است
حتّا ستارهها!
از فرطِ کهکشان پرتِ عاشقیاَش شده
کشانکشان خود را تا پشتهای تلسکوپ آورده
کُپ کرده ماه را که دیده شکلِ کسی تصورّش کرده!
از فرطِ فرط.
و رفته تا بالا... حالا افتاده به چالهی هذیان
تب کرده شعرش وُ پیشانی به کاشیِ سرد چسبانده وُ در فضاست
در قرنِ چندمِ هجریست!
تعبیر خوابِ اسب
رخش بود یا ذوالجناح نمیدانم
و اینکه سیاه وُ سفیدش را!
شاید خاکستری گزینهی مناسبی باشد!
گرچه مخاطب را یادِ شاید اغلب الاغ بیندازد
که خُب بیندازد!
من که مسؤولِ افتادنِ کسی نیستم!
قاچِ زین را بچسبد وُ اصلاً چهکارِ رنگها دارد؟!
چهکارِ رنگها داری؟!... فرضاً رخش!
رخش اگر باشد تعبیرِ دیگری از ذوالجناح دارد
تعبیرِ ذوالجناح اما در خوابِ مرد وُ زن... در خوابِ بالغ و نابالغ... در خوابِ با وضو... و ساعتِ چندَش تعبیرهای مختلفی دارد!
بعد اینکه یالِ اسباَش در باد است؟
در دشت است؟
دندان نشان نمیدهد؟
خیره نگاه میکند؟
مادیان نباشد؟!
سوارِ او هستی یا او سوارِ تو؟!
و میبینی که برای هریک تعبیرهای هرکس از ابنسیرین تا یوسف فرق میکند!
تعبیرِ من امّا آن است که:...
و واضح است خوابت را برای کسی نگو احمق!!
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه