شعرهایی از م ب آهو


شعرهایی از م ب آهو نویسنده : م ب آهو
تاریخ ارسال :‌ 4 اردیبهشت 04
بخش : شعر امروز ایران

 

۱
 

و ذاتِ منقلبِ عاشق    معشوق‌کُشَ‌ست
ضعیف پیش می‌رود تَرکِ لمس‌های عمیق
و شقیقه مبتلا به دیوانگی  اصرار  ابتکار 
   صدای ماندگارِ تپش‌های انفرادی ماست 
باقی‌‌مانده‌های رنگ در پس‌زمینه‌
    اسرارِ حبابی‌ست در عطرِ واقعیت 
آن‌قدر از حیله عریانم که شکلِ منهدم‌شدن از خاطر نرفت 
ویرانی در آینه  شکسته‌های ادامه‌دارِ تجریدی‌ست

در تماسِ رنگ‌ها  آرام‌ بگیر ای حجمِ بدنامِ خنده 
لب‌ها برنده‌ی رنگ‌های عاشقانه‌اند 
دهان باز کن در تراوشِ شعور 
و پوست در التماسِ شبی که نمی‌آید بازنده‌ی رنگ‌هاست 
هی‌هی کن بر تنم
تاریخِ توهماتِ معلق‌ات را
ای مونثِ قدیس
  گمانِ ذهنِ غبارنویس
تبسمِ ریشه‌دارِ توست در حفره‌ها  
جویای دریچه‌ای شاد 
تا آرام گیرد  در شکاکیتِ غبارها 
  آینه‌ای دیگر 
  حبابی دیگر

 

۲

جایی اگر هست همین‌جاست 
غباری میانِ دست‌ها
آن منم 
قبیله‌ای در باطنِ بی‌تن

رجوع کن به اجزای تن 
به عکسِ بی‌عَین

روی پوست
بردار کمی اَمان 
از پاره‌های مو
هوی منی 
ای لمسِ برآب‌ریخته 
آن کودکِ در محاق منم 
که اجدادش در چاک درخت شدند!

جایی اگر هست همین‌جاست
حَمزِه‌پُورد 
میانِ پریشانیِ چند گیسو‌ 
       و غاری ملتهب 

تپشی می‌ایستد در سینه
به احترامِ جوانی 
بنشان بوسه بر بی‌نشانی‌ام
با من بیا      با آهو 
باید بِبَرَم حجله‌ی زلیخا را
به اولین میدانِ دیلمان
پنجه بر پنجه‌ی دو شیرِ خفته

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :