شعرهایی از علیرضا عباسی

تاریخ ارسال : 5 مرداد 04
بخش : شعر امروز ایران
۱
با چند پوکه
زیرسیگاری کوجکی درست کردهام
هر سیگاری در آن میتکانم
صدای سربازی را میشنوم
که با یکی از فشنگها
خاموش شده است
۲
درختی در ما زندانیست
کسی ریشهاش را آب میدهد
دیگری
شاخههایش را میسوزاند
۳
اگر برای تنهایی
از تنهاییام مینویسم
چرا قطاری که رنج را در رگم میبرد
پر از صورتهای مغموم است
در تنم از راهی طولانی
یکنفر را به قربانگاه میبرند و
آنکه در حال کاویدن
به روحم دست میکشد
دیگریست
خیابان چه میکند در ذهنم
خون چه میکند
جنگ چرا دست از آبادیام برنمیدارد
اگر فقط از تنهایی
برای تنهاییام باشد
چرا نالهای که از من نیست
در استخوان پیچیده
به وحشتم میاندازد
لینک کوتاه : |
