شعرهایی از علی رضا عباسی


شعرهایی از علی رضا عباسی نویسنده : علی رضا عباسی
تاریخ ارسال :‌ 1 بهمن 00
بخش : شعر امروز ایران


۱
زمان رو به گذشته
مسدود است،
رو‌به‌‌رو نامعلوم.
همیشه باید انتظار کشید
انتظار طولانی
همیشه با چشم بر هم زدنی
سفیدی به سیاهی می‌غلتد
سیاهی به سفیدی

تکیه می‌کنم به آفتاب کم‌جان
به باران بی‌امان
تکیه‌گاهم بهار،
        بهار در دهان غنچه‌ای رو به پایان

راه می‌روم بر لبه‌ی تاریک روشنا
نامت تر می‌شود بر لبم
و آن چند شاخه‌ی جوان بر جوانه‌ها
آوازم می‌دهد که
گفتن از خاموشی، گفتن از روشنی‌ست.

برای کبوتری که از قلم افتاد
گل می‌کارم در دهانم

مرگ اگر چند قدم عقب‌تر بایستد
زندگی، زندگی آری
زیبا رنجش را می‌کشد.

 

۲
بر کرکره و دیوار
قطعه‌های تاریک خیابان
باد سرد
بر سلول‌های خاکستر ‌شده
در چشم‌ هراسان

نرده‌های زنگ‌زده
میله‌های سرد
برگ‌ها می‌وزند و
در خود پنهان می‌کنند.

ما ترسیده‌ایم
از شعله‌ای در خواب صبحگاه
ترسیده‌ایم
از رؤیا که می‌سوزد
ترسیده‌ایم و
سقف در حال ویرانی‌ست

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :