شعرهایی از عبدالحمید ضیایی


شعرهایی از عبدالحمید ضیایی نویسنده : عبدالحمید ضیایی
تاریخ ارسال :‌ 1 اردیبهشت 91
بخش : قوالب کلاسیک

سوره گمراهي

گُناهي مُستحب­ تر نيست از ديدار ِ پنهانت

اگر بگذارد اين زيبايي ِ کافر/ مُسلمانت

        

من از سجّاده ها  و جاده­ها،  بسيار مي ترسم

بخوان يک سوره از گمراهي ِ گيسوي ِ حيرا­نت


ببين! کاهن شدم، کولي وَش و آواره، تا خطّي

بخوانم، يا مگر خطّي شوم در وهم ِ فنجانت


دوباره بيرق ِ سرخ ِ دلم در باد مي رقصد

دوباره هق هقي گُم،  در فراموشاي ِ تهرانت ...

                         ..

رهايي، قصّه بود، اي ماهيِ تُنگِ بلورِ شب!

مبادا در فريبِ تُنگِ دريا گُم شود جانت


چه قدر نيستم ات ...!


دو چشم ِ تو؛  دو قدح از شراب هاي ِ مگو

بگو چه كرده به خانه­خراب­هاي ِ مگو ؟


نهفته مثل طلسمي به خرقه يِ كلمات

ترانه يِ تنِ تو در كتاب هاي ِ مگو


بگو چگونه نگريم ؟ كه مي وزد هر شب

نسيم ِ خنده ات از باغ ِ خواب هايِ مگو


هنوز غايب ِ مُفرد ،  هنوز دلتنگم

هنوز تشنه ترين ِ خطاب هايِ مگو


دچارِ پرسش ِ بي پاسخ ِ عدم شده ام

يكي دو بوسه ؛ مگر اين جواب هاي ِ مگو ...


چه قدر نيستم­ات! اي بهشتِ خاموشي !

كجاست آخر ِ اين  اضطراب هاي ِ مگو؟


نااُميدان را ...


ميراث هر عشقي، به جز اندوهيادي نيست

دير است ديگر، فرصتِ هيچ اعتمادي نيست


خو كن به زخم ات؛  زخم ِ بي بهبودِ  دانايي

زخم پلنگ است اين و جز مرگ اش ضَمادي نيست


در چاه ِ تن  پوسيده ام، كو ريسماني تا

خود را بياويزم از آن، وقتي شغادي نيست


ما پرسشي بي پاسخ از گهواره تا گوريم

در اين كوير خسته، ابري نيست، بادي نيست


بي هيچ ترسي، هر چه مي خواهد دلت، اي عشق!

بر ما  ستم كن، نااُميدان را معادي نيست....


وقتي نباشي ...


دلتنگ و ويران، در خيابان هاي ِ بي تو

مي گريم امشب زير ِ باران هاي ِ بي تو


وقتي نباشي، دهلي و تهران و لندن

فرقي ندارد نام ِ زندان هاي ِ بي تو


نه عشق، نه ديدار و دوري، نه همين شعر

بيهوده بود و ياوه ، درمان هاي ِ بي تو


چون جاده ها در پيچ و تابي تلخ گم شد

اي ناگهانِ کهنه!  پايان هاي ِ بي تو


من امتداد ِ زوزه ي گرگي غريب ام

در برده جان ، از آن زمستان هاي ِ بي تو


با زخم هايم مهربان تر باش اي مرگ !

امشب که در راه است توفان هاي ِ بي تو ...


غزل ترديد

جرعه اي از جسم خود، در جام ِ جان ِ من بريز

بيكران ِ خويش را، در بازوان ِ من بريز


تلخ و تاريك است بي تو استخوان هاي تنم

زان  مي ِ روشن، كمي در استكان ِ من بريز


بس كن اين زيبايي بيهوده و بي عشق را

قدري اندوه زليخا، در نهان ِ من بريز


خسته ام از اين قوافي، اين غزل ها، اين سكون

يك دو عشوه طرح ِ نو ، در داستان ِ من بريز


اي  زبانِ سرخ ! کو آن جرأتِ سقراطي ات ؟

جرعه يي ديوانگي در شوکرانِ من بريز


جفت  شش، همبازيِ ترديدم؛ اي آس ِيقين !

تاسِ آخر را  تو  بر نطع ِ زبان ِ من بريز ...




 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : اکبر جعفری - آدرس اینترنتی : http://

زیبا بودند ممنونم که لذت خواندن اشعارت را به ما هم بخشیدی سپاسگذارم

ارسال شده توسط : rasool ahmadi - آدرس اینترنتی : http://

استاد لطف با ايميلم تماس بگيريد

ارسال شده توسط : rasool ahmadi - آدرس اینترنتی : http://

سلام / اقاي دكتر ضيائي/ بنده از ارادتمندان فكر و انديشه و .... جنابعالي هستم و بارها ايميل ارسال كرده ام ولي نميدونم اصلا ادرس درست بوده يا نه ؟ يا ملاحظه نموديد ؟ خبر ندارم چون پيامي در جواب شان برايم نرسيده / و خيلي دلم ميخواهد در برخي مسائل مهم كه در تخصص شماست بيشتر بهره مند شوم و سوالي داشتم بپرسم / لطفا اگر پيام را دريافت نموديد به نحوي مطلع فرمائيد

ارسال شده توسط : rasool ahmadi - آدرس اینترنتی : http://

لطفا نحوه تماس با جناب دكتر ضيائي را برايم ارسال فرمائيد

ارسال شده توسط : مژده ژيان - آدرس اینترنتی : http://naghme-baran.blogfa.com

درود بر قلم زيبا ي جناب ضيايي و مجله ي خوب و پر بار پياده رو

ارسال شده توسط : ک - آدرس اینترنتی : http://

به او ...........حرفی نزنید، مبادا چیزی بفهمد، مبادا صدایم به گوشش برسد.......صدای من که نه....صدای قلبم............

به او که دوستش دارم، حتی به اشاره ای ، نگویید که دوستش دااااااارم......

ارسال شده توسط : اعرابی - آدرس اینترنتی : http://

درود بر مسافران عاشقی همچون این عزیز ، جناب آقای عبدالحمید ضیایی که سروده هاشون بسیار زیبا و قابل لمس و در عین حال ساده و بی ریا می باشد . با آرزوی موفقیت و سربلندی برای این شاعر بزرگوار ...

ارسال شده توسط : يوسف سعيدي - آدرس اینترنتی : http://

با سلام و سپاس. اگه ممكنه فاصله ي سطراي شعرها رو كمتر كنيد .حرف "ه" در همه ي پسوندها به كلمه ي قبل چسبيده . اگر اصلاح كنيد بهتر خواهد شد.

ارسال شده توسط : علي مشايخ - آدرس اینترنتی : http://

غزل ها فوق العاده اند و بسيار زيبا. به خصوص و به خصوص غزل ترديد. نازك انديشي هاي سبك زيباي هندي، با استادي تمام در غزل ها به كار گرفته شده است. و... خيلي خوب، خيلي خوب . درود بر جناب ضيايي عزيز.

ارسال شده توسط : علی محمد سرهنگ زاده - آدرس اینترنتی : http://

اشعار به لحاظ شاعرانه زیبا هستند اما مضمون ها حکایت از روحی تهی دارد! رسیدن به قطره ایی از شناخت هستی ، جان انسا را سرشار از امید و شادی و روشنی میکند نه نا امیدی و خستگی و اندوه... و نرسیدن، چیزی جز پوچی و بیهودگی در بر ندارد...

ارسال شده توسط : مهشید خالقی - آدرس اینترنتی : http://

این شعرها یک جور تظاهر یافتن کلمه ی "زیبا" هستند.واقعا دل نشینند.

ارسال شده توسط : مجهول - آدرس اینترنتی : http://

همش خیلی زیباست

ارسال شده توسط : raha - آدرس اینترنتی : http://

بی نظیرند استاد

پایدار باشید

ارسال شده توسط : سحر - آدرس اینترنتی : http://

سلام
من شاگرد دكتر ضيايي هستم از اينكه چنين استاد خوبي دارم افتخار ميكنم