شعرهایی از سید حمید شریف نیا
تاریخ ارسال : 20 بهمن 90
بخش : شعر امروز ایران
1
میان چکاوک و هوا
سکوت
قصه ایاست
آبی
کوچ را بر سوار
پلک می کند و
می برد.
تا کتف بدون خمیازه
میان برکه
از زخم، بازو باز کند
این حدیث
سالار سوسن و
پای نسترن من بود
که دریا
از بوسه ی رویا
بر اندامش
متلاطم می شد
28فروردین بی حوصلگی هام
2
در این ترکیب
هیبت عجیبی است
اندام تو
که می سپارم به لهجه و
باز
در میان دو آه می ماند
مدار اطرافت.
میان اخترانی
که سرنوشت ماه بودند
تنت
میان موج
آب می گشت
تا فلس ها و
کهربای درد
اتفاق نباشد
و سینه، چاک چاک
به عطر هر تب
بی گناه نمیرد
4اردیبهشت بی قراری هام
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه