شعرهایی از سحر بنی مالک


شعرهایی از سحر بنی مالک نویسنده : سحر بنی مالک
تاریخ ارسال :‌ 14 خرداد 92
بخش : شعر امروز ایران

1

تمام آبگرفتگیِ این سرزمین

زیر سر بالش من است

کبریتی که از سوختن هنوز دود می کشد

مشعل ها را روشن نکرد

و نگهبانان خائن

هر کدام

دست در دست یک ستاره

از آسمان بیرون رفتند

 

خوابزده شده ام

دو گوشه ی سرزمین ام را می گیرم

می چلانم

می تکانم

لای کتیبه ها مخفی اش می کنم

و در دل کوههای بیستون اش می میرم

 

فردا

شاید باستان شناسی پیدایم کند

 

2

 

لنگه ی چوبی در

کنار لنگه ی آهنی چفت نمی شود

حالا تو

هر قدر که می خواهی

اتاق را

با دستهای من وجب کن

باز هم یک جای کار قیژ قیژ می کند

 

3

تو تنها بازمانده ی این اتاقی

 

نه جنگ

نه زلزله

نه    نیازی نیست

 

بروی

دیوارها خودشان فرو می ریزند

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : سلبی ناز رستمي - آدرس اینترنتی : http://salbinaz.blogfa.com )

سلام ؛
سحر نازنين شعردوم وسوم به نظر من دلشوره گي هاي عاشقانه ي زني را روايت مي كند كه در اضطراب و استرس هاي روزمره ي زندگي تا حد مرگ به تاخت و تاز مي انجامد. جنگ هميشه روايتگر كشت و كشتار و مرگ و نابودي بوده است .به طور كلي تنهايي حاصل از اين ژيامدها خود به خود نابودگر است ، هيچ لزومي به جنگ ديگري ندارد. شما توانسته ايد به سادگي تنهايي جامعه ي مدنيته را با كم ترين كلمات بسط داده و حتي به نتيجه گيري مطلوبي هم رسيده ايد. جهان امروز مصداق همين شعر است . موفق باشي

ارسال شده توسط : yeknafar - آدرس اینترنتی : http://

سلام سحر عزيز!
من شعر اول و دومت را نمي پسندم.
در شعر اول چيز كاشفانه اي نديدم ارتباط كلمه ها و مفهوم كلي شعر اينقدر گنگ است كه مخاطب چيز خاصي از شعر درك نمي كند.
به نظر مي رسد شاعر تنها سعي كرده با كلمات بازي كند و به جاي رساندن مفاهيم ملموس و كشف هاي نو و شاعرانه، مفاهيم نامفهوم و سورئاليستي اي ارائه كند و استعارات و تركيب هايي كه واقعا دور هم نمي نشينند و حرف تازه اي را منتقل نمي كنند به شعر وصله كند.
به نظر من اين شعر به جز سطر آخر قابل ويرايش است.

شعر دوم همين ضعف را دارد به نظرم.
حتي تركيب " هميشه يك جاي كار مي لنگد" هيچ مفهوم ومعناي مرتبطي با " يك جاي كار قيژ قيژ مي كند " ندارد. و اساسا قيژ قيژ كردن يك كار يعني چه؟ مي بيني ؟ براي اين مي گويم خيلي استعاره هات وصله شده به شعر. و تصيرهاي ذهني موازي را تداعي نمي كند. تنها مخاطب را مي برد به سطر بعد تا ببيند بالاخره چه مي شود و در نهايت هم هيچ !

شعر سوم مهمترين ويژگي اش اين است كه مخاطب مي فهمد دارد چه مي خواند! مي فهمد شاعر در مورد چه چيزي دارد صحبت مي كند!
تركيب بازمانده و جنگ و زلزله و فرو ريختن كنار هم خوب نشسته اند و ديگر احساس وصلگي و اضافه بودن و بازي با كلمات و پيچيده جلوه كردن در كار نيست.
به نظرم اين شعر بهتر است. چون در عين سادگي و قابليت برقراري ارتباط با مخاطب بطور ظريف و ماهرانه اي كلمات را كنار هم چيده و در عين سادگي تكنيك خودش را داراست.

مويد باشي.

ارسال شده توسط : yeknafar - آدرس اینترنتی : http://

چقدر مسخره س اينايي كه همش ميان الكي تعريف مي كنن. اه. كاملا معلومه نخوندن و از سر بي حوصلگي اومدن كامنت گذاشتن!
اينهمه تعريف بيخودي توهين به شاعره. يه كم نقد كردنو ياد بگيرين لطفا !

ارسال شده توسط : سلبی ناز رستمی - آدرس اینترنتی : http://


تقدیم به دوستداران شعر و ادب ؛


حرف آخر رفتن را
تو گفتی
پیش از آنکه دلم
زیر پایت خالی شود
رفتی !
واین شعر
سریع و شتابان
از کنارت گذشت
با چمدانی که رنگ روزهایش را
در هول قدم های تو
تلف کرد

سلبی ناز رستمی - شاهین دژ

ارسال شده توسط : مریم چهارمحالی - آدرس اینترنتی : http://

با سلام
به نسبت کاراول بهتر از بقیه کارها بود.ممونم

ارسال شده توسط : امیررضا سیدحسینی - آدرس اینترنتی : http://faramoshy.blogfa.com/


مرسی از شعرهای زیباتون ، شعر آخری را بیشتر پسندیدم .

ارسال شده توسط : آریامن احمدی - آدرس اینترنتی : http://

هر سه شعر به نظر من و به ویژه شعر اول از قدرت زبانی و تصویری خوبی برخوردار بود. شعر اول حس خوبی داشت؛ یک جور نوستالوژی با اینکه همگی تبعید در وطن خویشیم... دست مریزاد شاعر

ارسال شده توسط : مهدی بهروزی - آدرس اینترنتی : http://

سلام به شما و تبریک صمیمانه برای این کارهای بسیار قشنگ. لذت بردم.