شعرهایی از الینا نریمان
تاریخ ارسال : 14 آذر 93
بخش : شعر امروز ایران
1
----
در من آواز زنانی ست
که در باوری سخت مرده اند
در غیرتی که در خانه خاک خورده
در عشیره ای که زیبایی اسب ها
از لبخندهای زن
بیشتر جلوه داشت
پنجره را باز می کنم
حواسم را
پرت می کنم بین شلوغی شهر
و صدایم را در ازدحام بوق ماشین ها
که در انتظار زیبایی زنی هستند که خانه برایش
جای امنی نیست
می خواهم به اندازه واژه ای
که در فرهنگ لغت آدم نیست
و تنها جفت آدم هاست گریه کنم
می خواهم زیبایی ام را حبس کنم در کبودی زیر چشمم
که رگ غیرت پدر را زده بود
و حریف تمرینی مشت های برادرهاست
چقدر صدایم را نمی شنود این شهر
چقدر ماشین ها بد ند
//////
2
----
یک)
فرمانیه
270 متر
سه خوابه
خوش نقشه و نور
ما در صفحه ی نیازمندی های همشهری زندگی می کنیم
دو)
فرمانیه
270 متر
سه خوابه
خوش نقشه و نور
روزنامه را می بندد
مچاله می کند
می گذارد زیر سرش
و با کلاغهای خیابان ولیعصر
می خوابد
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه