شعرهایی از الینا نریمان
تاریخ ارسال : 20 خرداد 94
بخش : شعر امروز ایران
١_
بند آمده بود آزادى
بند آمده بود صدايم
و دنبال قسمتى از خودم مى گشتم
كه در گره روسرى جا مانده بود
و هيچ وقت پيدا نشد
-----
٢_
ما براى اينكه ديگران
هيولا صدايمان نزنند
لباس مى پوشيم
با مترو به قرارهاى عاشقانه مان مى رسيم
در استاديوم فحش مى دهيم به تبعيض هاى اجتماعى
گاهى وقتها كافه نشين
گاهى هم
به ديوار تكيه مي دهيم و
خودمان را دود مي كنيم
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه