شعرهایی از افشین شاهرودی


شعرهایی از افشین شاهرودی نویسنده : افشین شاهرودی
تاریخ ارسال :‌ 23 اسفند 94
بخش : شعر امروز ایران

زندگی خیس

 

خانه ای دارم تهِ اقیانوس

با پنجره ای که مثل صدف باز می شود

من هر روز

از این پنجره ی آبی

با دنیا حرف می زنم

با کلماتی خیس

وجملاتی از

موج های حال استمراری

گاهی

مثل کشتی غرق شده ای دراعماق

از خودم می پرسم

آیا زندگی همین آب هاست؟

 

دیشب خواب دیدم

کنار خانه ی خیسم

درخت سیبی روییده است

من هرشب

این خواب خیس را می بینم

اما

همیشه یک پلنگ ناراحت

کنارخواب هایم خوابیده است

شاید فردا

سیب را خوردم و

از دریا رفتم

 

افشین شاهرودی

افشین شاهرودی

افشین شاهرودی

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : مهدیه میرزایی - آدرس اینترنتی : http://

تمام زمستان را منتظر بهاری بودم
تا بیاید بنشیند در صفحه کاغذ شعرم
موسیقی شعرهایم را بنوازد
ولی مدادم در بین صفحات کاغذی منتظر توست
بدون تو حتی بهار هم شاعرم نمیکند