شعرهایی از اسماعیل مهرانفر


شعرهایی از اسماعیل مهرانفر نویسنده : اسماعیل مهرانفر
تاریخ ارسال :‌ 4 اردیبهشت 01
بخش : شعر امروز ایران


۱
 

یا بسته بودم
یا طریقه‌ی بستن
و دلیل‌ام دو سنگ خوابیده‌ست بر دریچه‌ی الست
بسته بودم، مطمئن‌ام
و کواکب
دری نگشوده‌اند
باز نبودم اما
برادری بودم که خدمت سلطان می‌‌کرد
ساعتی بودم که خروس‌ام آورده بود
صبحانه‌ بودم به سلیقه‌ی کوکب
که جهان
در سینه‌اش شدیداً تخم مرغ بود
کفِ دستی نان
و تخمِ داغ
در دست‌های‌مان می‌رقصید
بسته بودم می‌دانم
تلو تلو نمی‌خوردم
که بگویند تلو تلو خوردنی‌ست
من آن پرنده بودم که مادرم گرم بود وُ
غذا دائماً عمود
علامتی نهفته در استکان بودم
پیچیده بودم
که نگاه از تفأل‌ام
سر پیچیده بود
و حالا به دلیلی که سنگ حمل می‌کند
به شما خورده‌ام
سری شکسته دارم‌و می‌دانم که خون
روی صورت‌ام حرکات‌اش موروثی‌ست
نورانی‌ام به سلیقه‌ی کوکب
شفاف‌ام به شیوه‌ی رشت
و دلیل‌ام دو سنگ شیرین‌سو
دو تاریکی و شیرین‌سو
شبی به درازای شیرین‌سوست
که هر چه بالا می‌آورد فلزی‌ست
مناره، چشم‌ام بود
سپیده چشم‌ام بود ای‌رشت
و در میانه جنگی بود
که به چشمی گرسنه می‌باختم.

 


۲
 

سردم بود یا
بار دوم بود؟
آن روز که صبح و تاریکی
از شهر گریخته بودند
من مخالف گرما بودم
و لاجرم پیراهن
پوست‌ بود
من
به علاوه‌ی استخوان‌هایم بودم
یک جایی از پوست
جایی از سرخ بود
و این دو در گرمابه به هم
چنگ می‌زدند
چنگی به سمت پوست
چنگی به سوی سرخ
و عده‌ای مرا به ضرب برف
از پا انداخته بودند
داشتم روی رفتار خاک
کار می‌کردم‌و سنگ
رفتار عجیبی داشت
من تنگ‌نظر بودم‌و
چشم
مشغول عبور از حباب‌های رنگین‌اش بود
و مرگ
در ذهنم طنینی سه ضرب داشت
ضرب ساسانی
ضربِ اشک
و من به ضرب چوب
ایستاده بودم هنوز
او نمی‌تپید
و مرگ در گوش‌ام
ضربانی نامنظم داشت
سه ضرب ناآرام
سه ضربِ محمدصلاح
ضربه‌های روح‌الارواح
او نمی‌تپید
او نمی‌ضرب او
نمی‌رقصید
و طبل
بی‌امان به دست
می‌کوبید
صدای‌ام بلند بودوُ
دوم‌بار است هنوز
که سردم بود.

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :