شعرهایی از آزاده کیانی مقدم


شعرهایی از آزاده کیانی مقدم نویسنده : آزاده کیانی مقدم
تاریخ ارسال :‌ 6 آذر 93
بخش : شعر امروز ایران

«...»

 

مانند ماهی‌گیرانی که صبح

با تورهای خالی

از دریا باز می‌گردند

به خود می‌آیم

جنینی هستم

که رگ‌ها

مسیر دریا را نشانم می‌دهند

 

«...»

 

تنم بوی آسمان می‌گیرد

برای اینکه از پنجره

درخت را ببینم

تا کودکی خم می‌شوم

جای پایم را می‌بینم

که با برف

به خانه می‌رود

 

بر دیوارهای خانه

از ما

چند قاب خالی مانده است

 

«...»

 

گیاهی بودم

که در زهدان تاریک

روییدم

خون خوردم و بزرگ شدم

دیگر زهدان جایی برایم نداشت

بیرون آمدم

سال‌ها خون خوردم اما کوچک شدم

حالا به راحتی

در قابی خالی جا می‌شوم

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : reza abdolmaleki - آدرس اینترنتی : http://

عالی بود

ارسال شده توسط : اکبرکهنسال - آدرس اینترنتی : http://

بسیارشبیهک یکی از اقواممان هستید اتفاقن هم فامیلید (ص .کیانی) اما ندیدم شعر بگه حالا که شعرات خوندم ..شعر اولی ساده بود نیمه دومش بهتره ..شعر دومی کلمه به کلمش نوستالزیک .قشنگ ومحکم است

ارسال شده توسط : مرتضی صادقی - آدرس اینترنتی : http://

بسیار زیبا بود

ارسال شده توسط : بهروز کشاورز - آدرس اینترنتی : http://

سلام و درود

بسیار زیبا و پر از احساس

وبلاگ رکسانا در باران افتتاح شد در این روزهای سرد منتظر حضور گرمتان می مانیم

با ارادت