شعرهایی از آزاده حسینی


شعرهایی از آزاده حسینی نویسنده : آزاده حسینی
تاریخ ارسال :‌ 16 بهمن 93
بخش : شعر امروز ایران

1

ابرها می آمدند و باران 

پیش بینیِ خنده دارِ سـیل می شد و

                              نمی بارید.

ما مثل توقف درخت در توت هایش

و مثل مژده ی وصل کسی که صندلی دارد

روی مجسمه های اخم میان عشق های دو شاخه رقصیدیم .

سِحرِ صبحگاهی که آفتاب را   با خود نمی آورد

و نقطه های کور را  از اتصال خطوط موازی    برمی داشت

ما شانه های درخت را تکان دادیم

غبار سبز        مَحرمِ پاییز می شد

ما  من وَ تو نبودیم

اویی میانِ ما

 انضباط آشفته ی ابر هارا

که می آمدند و یادشان می رفت

                               غایب بود .

 

2

                                               

کسی   از عبادت الف در تلاوتِ آیینه   می آمد

و مثل نوشیدنِ مُدام در لیوان

آسوده می نشست روی ابر

و شکل مبهم لاک پشت ها را    خراب تر می کرد

موعودِ اندازه   در التهابِ این شکل های زمینی

آدابِ سبز در خداشناسیِ برگ ها را   دوام می آورد

 

از نور می افتاد

و از عنایتِ دو نقطه در تاریکی ....

 

 

* برگرفته از مجموعه ی در دست انتشار :

" مادرم اقیانوس آرام را به خواهرم داد "

انتشارات بوتیمار

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : حقیقی - آدرس اینترنتی : http://

خانم حسینی خیلی عالی بود

ارسال شده توسط : علی مسعود هزارجریبی - آدرس اینترنتی : http://

عالی بود

ارسال شده توسط : مسعود - آدرس اینترنتی : http://www.nevisandenarazi.blogfa.com


هوا ابری ست، نفس بالا نمی آید
بزن باران
نوازش کن تن رنجور مردم را
زمین حال بدی دارد...



ارسال شده توسط : 30نا - آدرس اینترنتی : http://baranenimeshab.blogfa.com

سلام زیبا بود مخصوصا اولی
با مسافر خسته در گذرگه خیال چشم بر قدومتان نهاده ام...

ارسال شده توسط : علی مسعود هزارجریبی - آدرس اینترنتی : http://aqaz.rzb.comا

این تجربه و فرم زبانی پیشنهادفضای چالش بر انگیزی رادر شعر جدید در بر دارد ک باشالوده شکنی بیشتر متن غیر قابل حدس واتفاق آفرین تر نمود می یابد مرسی از تکاپوی خانم آزاده حسینی