شعرس از لیلا زمستان


شعرس از لیلا زمستان نویسنده : لیلا زمستان
تاریخ ارسال :‌ 4 اردیبهشت 04
بخش : قوالب کلاسیک

بین زنها سفیدتر بودن
به دو پولِ سیاه ارزیدن 
این منم، من که از لجِ حافظ
دیده آلوده ام به بد دیدن 

مرگ با دسته گل در آن تابوت 
سالها انتهایِ انسان بود 
نامِ آن عشق یا هوس هر چه
تهِ این قصه چیست؟ خوابیدن

تو که توضیح می دهی فرقی است
بینِ دیوار و آن شکافِ بزرگ
ولی آن مردها چه می بینند؟
وسطِ آن شیار ، لغزیدن 

با به آتش کشیدنی عمدی 
یا پریدن از ارتفاعِ زیاد 
آه زنها چرا نمی ترسند؟
بعدِ خیلی زیاد ترسیدن

شهوتی خیس در کجا؟ صورت
آه دختر مگر عروسی نیست؟
گریه در اشک، اشک در گریه 
گریه کردن زمانِ رقصیدن

که خودم را در اشک خیساندم 
مثل اسفنج تا ورم کردم 
چاق هی چاق بی نهایت چاق 
غصه خوردم به قصدِ ترکیدن

یقه ای تاب خورده تویِ حیاط
رویِ بندِ لباس، افتادن 
که همان طور خیس، گیس شدن
بدنی خوب در طنابیدن

گاه گاهی عروسکی خوشحال
دستِ آن مردِ لعنتی هستم 
آه دیدی چقدر آسان بود؟
چیست اصلا زیاد فهمیدن؟

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :