شعر در دوره بازگشت
گفتگو با سید حمید شریف نیا؛ درباره شاعران "شعر دیگر"


شعر در دوره بازگشت
گفتگو با سید حمید شریف نیا؛ درباره شاعران نویسنده : سید فرزام حسینی
تاریخ ارسال :‌ 24 آبان 95
بخش : گفتگو

شعر در دوره بازگشت

گفتگو با سید حمید شریف نیا؛ درباره شاعران "شعر دیگر"

مصاحبه کننده : سید فرزام حسینی

**********************************************

در سال‌های اخیر، شاعرانِ شعر دیگر بسیار مورد توجه قرار گرفتند، در صورتی که در دو دهه گذشته چنین توجهی وجود نداشت؛ علتِ این امر چیست؟

 

در ابتدا اجازه بدهید نام شعر "دیگر" را بر تمام جریان‌های دهه چهل و پنجاه نگذاریم و با نام شعر دهه "چهل و پنجاه" بشناسم و این اشتباه را رواج ندهیم. اما در پاسخ به سؤال شما، بی شک علاوه بر معرفی‌هایی که طی این سال‌ها به شکل‌های مختلف صورت گرفته (به‌طور مثال ماهنامه "هنگام"در ابتدای دهه هشتاد ویژه نامه‌هایی از شاعران مطرح این جریان مثل اردبیلی، شجاعی، اسلامپور به همت داریوش اسدی کیارس و هادی محیط منتشر شد و یا همین کتاب "آذرخشی از جنبش‌های ناگهان"که شروع آن به اولین سال آشنایی من با این جریان‌های شعری یعنی سال 1378 بر می‌گردد و در اسفند 93 منتشر شد و یا سری کتاب‌های "جنبش‌های ناگهان" که به خاطر یونیفرم سیاه رنگ کتاب‌ها به کتاب‌های "جلد سیاه"معروف شدند و توسط انتشارات بوتیمار در اردیبهشت 95 منتشر شد و یا انتشار کتاب‌های مرحوم الهی توسط انتشارات بیدگل)، افول سطح کیفی شعر امروز و بی اعتمادی مخاطب‌ها از آنچه امروزه به نام شعر به خورد مردم داده می‌شود، دوره بازگشتی را رقم زد که قابل پیش‌بینی بود. اما مهم‌تر از این، شاخص‌های شعری آن‌ها و پیشنهادات سازنده‌ای بود که شعرشان را در عرصه ادبی به حق نشاند. بی تردید دوران بازگشت بی تأثیر از تحولات اجتماعی و سیاسی عصر خود نیست؛ با این حال تغییر ذائقه مخاطب خود بر این بازگشت مؤثر است. تاریخ زمانی به بازگشت می‌رسد که با رکود و تنزل مواجه شود و راهی پیش روی خود نتواند باز کند و البته شاید درک نادرست گذشته خود است که آدمی را به گذشته بر می‌گرداند. ماحصل تجربه شعری دو دهه اخیر تولید انبوه شاعر بود نه شعر! شاعرانی که حتی حاضر به خواندن آثار هم دوران‌ها و هم مسلکان خود نیستند که اگر بودند تیراژ عمده کتاب‌های شعری ما در زمان حاضر حدود 200 نسخه آن‌هم به فروش نرفتن بخش عمده آن‌ها نبود.

به گمانِ من، کلیدی‌ترین پُرسش درباره تجدید چاپ و استقبال از مجموعه شعرهایی از شاعرانِ «دیگر» این است که آیا شعرِ این شاعران، به علت افول و رکود شعر، در سال‌های اخیر این قدر مورد توجه است و یا از اساس شعرهای این شاعران ویژگی خاصی با خود به همراه دارند که هنوز هم پس از گذشتِ چهل سال شعرشان را رو می‌آورد و مطرح می‌کند؟

 

برای اهل تحقیق و آنان که شعر را به خاطر تفنن نمی‌خوانند، پوشیده نیست که مجموعه‌ای از عوامل مختلف با توجه به ویژگی‌های روانی اجتماعی انسان ایرانی در این بازگشت دخیل است. اما آنچه یک اثر هنری را ماندگار می‌کند، قضاوت مردمی و عامیانه آن نیست؛ بلکه قضاوت تاریخی است. اگرچه نباید فراموش کرد شاعران این جریان در زمانی عرض اندام می‌کنند که تریبون‌های رسمی و گسترده در دست شاعرانی چون شاملو، اخوان، نصرت رحمانی و دیگران است و شاعران منسوب به "دهه چهل و پنجاه" به طور عمده در سنین جوانی هستند. با این حال با تورق دقیق تاریخ ادبی آن دو دهه متوجه می‌شویم آن‌ها در زمان خود به نسبت شرایط موجود شاعران گمنامی نبودند و در مطبوعات یا برخی کتاب‌های سرنوشت ساز عرض اندام می‌کنند. اینکه شعر شاعری مثل قاسم هاشمی نژاد به درستی و در زمان حیات خود دیده نمی‌شود، و حتی بعد مرگ اش هم گاهی به غلط و ناقص معرفی می‌شود، نشانه ضعف دانش مطالعاتی حاکم بر فضای ادبی جامعه است نه سطح شعری مرحوم هاشمی نژاد.

برخی از این شاعران، کلیتِ ایام شاعری‌شان به یک یا دو کتاب ختم می‌شود، و نه بیشتر. هر چقدر هم برای‌شان نبوغ قائل باشیم و کارشان را درخشان بدانیم، به هر صورت تداوم نداشته‌اند. با این اوصاف دیگرانی –از شاملو، اخوان، فروغ، براهنی، رؤیایی و...- تداوم داشته‌اند و کار کرده‌اند، فکر می‌کنید می‌توان سهمی در حد و اندازه شاعرانی که اسمشان رفت برای اینان نیز در نظر گرفت؟ و یا به تعبیری اهمیتی که این شاعرانِ مطرح در تاریخ ادبیات پیدا می‌کنند، شاعرانِ دیگر هم دارند؟

 

اگرچه شاعران دهه "چهل و پنجاه" به چاپ معدودی کتاب از خود روی آوردند و یا اصلاً در زمان زنده بودن خود مجموعه‌ای چاپ نکردند، اما تعدد کتاب‌های یک شاعر، به طور مطلق، دلیلی بر جایگاه ادبی او ندارد بلکه ویژگی‌های شعری برجسته و ریشه‌دار اوست که وزنی به شعرش نسبت به دیگران می‌دهد. به طور مثال آیا می‌توان شعر هوتن نجات را ندیده انگاشت؟ و تأثیر آن را در شاعران دوران خود هیچ انگاشت؟ "شب در طول یک ورق، تمام شد"/ "شب که با سیاهی خود خطوط برف‌ها را خاموش کرده بود"

هوشنگ صهبا در سال 1349 کتاب "انسان شیشه‌ای" را چاپ می‌کند. تجربه‌های کالیگرام و حجمی خود را در آنجا می‌آزماید: "معماری تن تو/ تاریخ انحناست"/ "با غرش غریزه می‌شکنم/ و خون سرخ تو را می‌نوشم/ زیرا که بطن من/ از گرگ دیگری سرشار است". اهمیت این شاعران را نمی‌توان با شاملو و اخوان و ... مقایسه کرد. آن‌ها در نوع خود بی نظیر بودند حتی اگر کتابی از آن‌ها منتشر نشده باشد و بیشتر تن به چاپ اثر در مطبوعات داده باشند. یکی از این شاعران منوچهر غفوریان بود که خود را به کام مرگ کشانید. اگرچه از او شعر کمی بر جا مانده است و بخش عمده آن را قبل از خودکشی، سوزاند، اما از میان همان آثاری که در مطبوعات چاپ می‌کند، می‌تواند دریافت که با شاعری با قریحه روبرو هستیم: "در ورید اخبار/ که زمزمه/ طویل طولانی بود/ گفته دیدم/ که راه‌های نپیموده/ از سنگ نفاق/ فرش است/ من از آینده پشیمانم/ خورشید گوش/ شب گیسو را سوزاند" و یا شاعری دیگر به نام ایرج کیانی که هیچ گاه کتابی چاپ نکرد، اگرچه خبر انتشار کتابش در سال 1347 داده می‌شود، و تنها به چاپ اثر در مطبوعاتی مثل بازار ادبی رشت و یا مجله فردوسی ختم شد: "خواب را می‌نگرم/ و نفسهای علیل شب را/ چشم من آزاد است/ و درون کفن پلکـ نمی‌گنجد/ چشم من می‌خواهد گل باشد"/ من از لیاقت آدمخواران/ در خویشتن/ تحقیر می‌شوم/ من دوست می‌دارم/ متهور باشم/ مثل سیاهی/ مثل سیاهان". این تداوم نیافتگی یا کوتاه بودن دوران نوشتاری آن‌ها ریشه در مسائل متعددی از جمله تحولات سریع اجتماعی، باطنی، زیستی و دیگر مسائل دارد. مگر دوران شعری آرتور رمبو چقدر بود؟

 

بعضی از شاعرانِ شعرِ دیگر بر این عقیده بودند که رؤیایی ایده‌های شعری‌شان را می‌گرفته و پرورده می‌کرده و می‌شده شعرِ خودش. در واقع او را بیشتر صاحبِ تجربه و تسلط بر تکنیک می‌دانستند تا ایده. به نظرِ شما چنین فرضیه‌ای قابل اثبات است؟ و چه وجوهی دارد؟

 

به هیچ عنوان این مطلب را قبول ندارم. اگرچه برخی در مصاحبه‌ها و یا سخنرانی‌های خود بارها به این مطلب اشاره کرده‌اند و خود من هم مستقیم شنیده‌ام. رؤیایی در طی دوره شاعری خود راه خود را رفته است و هیچ شکی بر اینکه شاعر تأثیر گذار بوده ندارم. فراموش نکنیم رؤیایی پرکارترین شاعر این جریان محسوب می‌شود. تا آنجا که همه ما آثار رؤیایی و آثار دیگر شاعران این جریان را خوانده‌ایم، چنین نکته‌ای را ندیدم. به زعم بنده چنین چیزی اصلاً برازنده رؤیایی نیست که بگوییم "رؤیایی ایده‌های شعری‌شان را می‌گرفته و پرورده می‌کرده و می‌شده شعرِ خودش". رؤیایی شاعر شعر خودش است اگرچه بسیار تیز هوش و با ذکاوت است اما اینکه بگوییم از شعر دیگران برای خود مسند و بارویی ساخته و شاعر شده، اصلاً نمی‌توانم بپذیرم.

 

شاعرانِ شعرِ دیگر، از بینِ پیشینیان خود، اغلب با کسی سرِ سازگاری ندارند، جز با نیما؛ این نسبت از کجا می‌آید؟ آیا می‌توان اینان را –به ویژه الاهی را- میراث‌دار جنبه‌های محتوایی شعرِ نیما دانست؟ از حیث نظر به بدویتِ طبیعت و عدم توجه به مظاهرِ زندگی مدرن و...

 

خود این سؤال ابعاد گوناگونی دارد. در ابتدا باید بدانیم شاعران شعر دیگر چه کسانی هستند؟ و آیا آن‌ها در همه شعرها و تجربه‌های شعری خود دارای چنین ویژگی هستند؟ موافق با این موضوع هستم که برخی از آن‌ها به درستی و به پیشنهادهای نیما رسیدند و از پیشنهادهای نیما به درستی استفاده کردند؛ اما این موضوع را نمی‌توان به همه آن‌ها تعمیم داد. به طور مثال مرحوم بیژن الهی در دوره‌هایی تجربه‌های جدی و بکری از آنچه نیما ارائه داده بود کرد. به این بخش از شعر مرحوم الهی دقت کنید:

"من به سیاهی‌ی پوستم بد کردم که بوسه پذیرفتم/ و به مو‌هایم که اسب‌ها، به زبان، به لیس، به یک‌سو خواباندند/ به اتاقم که دری دارد/ دری که می‌توان گشود و شنید که صور می‌دمند/ و اکنون باد از آن در، می‌آید و موی مرا به سوی دگر می‌خواباند/ متاسفم، اسب‌ها/ از آن نگاه، از آن زبان ساکت سرخ مؤدب". یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نیما که نسبت به همعصران متجدد‌اش او را برجسته می‌سازد، نگاه متفاوت و برخورد دیگرگون شده به انسان ایرانی است. آنچه که در شعر برخی از شاعران دهه چهل و پنجاه می‌بینیم. مثل همین بخش از شعر مرحوم الهی که انسان را، انسان نجیب را، در برابر صور و رستاخیز قرار می‌دهد و نجابت و متانت او را به بوته دیگرگونگی شدن می‌کشاند. شاعران این جریان ذکاوت و قریحه شاعرانگی بسیار بالایی داشتند و گاهی در آن‌ها فوران‌های ذهنی عجیبی دیده می‌شود به طوری که شعرشان را سرشار از تخیل می‌کند. ضمن اینکه عمده شاعران این دو دهه آشنایی و شناخت بسیار زیادی از ادبیات گذشته خود داشتند و علاوه بر شعر و ادبیات پیشینیان خود، آشنایی جدی با ادبیات جهان داشتند.

 

چاپ نخست : منتشر شده در دوهفته نامه جامعه پویا. شماره 15

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :