"سکوتی که باید شکست" شعر جنجالی گنتر گراس / برگردان : هادی شاهی

تاریخ ارسال : 1 اردیبهشت 91
بخش : ادبیات جهان
"سکوتی که باید شکست"
آه چرا ساکتم و سکوتی که سالیان سال
در پس زمینه ی نقشه ها گم شده
بالحق فریادی است برای این سرزمین آریائی
محصور شده با لعن و نفرین
و هلهله همه گیر دیوصفتان
که شاید مار هسته ای در آستینش پرورش می دهد
زبانم قاصر از گفتن نام این سرزمین
سرزمینی که شاید- و البته شاید- مار هسته ای در آستینش پرورانده
"و چون مار خوش خط و خالی نبوده" باید به دارش زنند
سکوت تو
سکوت من
دروغی بیش نیست
که در پس شعار "ضد یهود" پنهان شده
و آه ای سرزمین ژرمن! دست دوستی ات را برای کدامین قوم (اسرائیل) دراز کرده ای
و آن مار خوش خط و خالت را به بهانه کدامین صلح هدیه کرده ای؟
و چه مترسک بخت برگشته ای علم کرده اید
برای ایران زمین
باز می گویم
این سکوت را باید شکست!
از خود می پرسم
در این سال ها چرا سکوت کرده ام؟
شاید حس تعلقی
و شاید هم زخم کهنه ای که مثل خوره
سرتاپای وجودم را گرفته
ولی حقیقت را خواهم گفت
اگر چه گفتنش سرم را به بالای دار برد
سکوتم را که اکنون پیر فرتوتم باید بشکنم
چرا که شاید فردایی نباشد
باید سکوتم را بشکنم
ای قوم ژرمن! فردا به کدامین بهانه خود را تبرئه می کنید؟
و با کدامین آب دستان آلوده ات را خواهی شست؟
و شاید فردا بهانه ای نباشد
و شاید گناه ما رنگین تر از گناه شیطان
دیگر بس است ریا
سکوتم را خواهم شکست
بیائید دست به دست هم دهیم به مهر
و جهان خویش کنیم اباد
بیائید که دیو نگون بخت را باهم دیگر سر ببریم
باشد که جهان ما بهشت صلح و دوستی شود
هم قطاران! به والله خوشبختی در این است
سر اکوان دیو بریدن
به سوی انسانیتی شگرف رفتن
لینک کوتاه : |
