سه شعر از هوم بزی


سه شعر از هوم بزی نویسنده : هوم بزی
تاریخ ارسال :‌ 4 مهر 91
بخش : شعر امروز ایران

1

 

چرا!

چشم پوست اندوه را چشم میگذارد

به

لامسه

طولانی شب از گونه ها بگذرد

روز می خابد

دست به چشم ها

بکش:

هیس س س س

هوا مرده

 

 

2

 

چادرت را به شب ببخش

کشفِ تماسِ غلظت

پله ها سر میخورند

از هم

مثل گل چسبنده

مرا خاک بده

خاطراتِ بانو!

بگذار آینه مرا رشد کند بانو

گاهی که میخندی

و خودت را دست تکان می دهی

در آستانه ی ایستادن

شب چادرت را سیاه شده

چنان که قیر

چنان که روز

 

 

3

 

دشوار!

به زانو بنشین

قلب را

که استخان را می شناسد

عضله وار!

خاک اندکی بود

و بسیار شانه های شعر

از طاقتِ کلمه

گلو

تعارف می کند

به "هق"

 

روز می رسد

خاهیم دانست

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : آیلی - آدرس اینترنتی : http://

اشعار بسیار زیبا هستن اما انگار دنبال همند و یک شعرن نه سه شعر.
آفرین به هوم عزیز