سه رباعی از علی امیدیان
تاریخ ارسال : 1 مرداد 96
بخش : قوالب کلاسیک
یک :
در کوچۀ تنگ خاطرم جا داری
یک پنجره... نه... شبیه یک دیواری
تنهایی من برو که تنها باشم!
ای کاش که دست از سرم برداری!
دو :
بیرنگ تر از قطرۀ آبی بودیم
رؤیای درخشش سرابی بودیم
همسایه شدیم و سایه هم جان نگرفت
انگار که هردومان حبابی بودیم!
سه :
هر چیزِ شکستنی ست ما میشکنیم
بی پرسش و بی چون و چرا میشکنیم
بر پیشانی داغ پشیمانی هاست
ما باز رکورد توبه را میشکنیم
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه