دهه نود دهه ظهور اروتیسم، ابتذال گرایی و تزلزل جایگاه شعر معاصر
جلال صابری نژاد
تاریخ ارسال : 31 اردیبهشت 97
بخش : اندیشه و نقد
دهه نود دهه ظهور اروتیسم، ابتذال گرایی
و تزلزل جایگاه شعر معاصر
بدون شک دهه نود، دهه بحران ارزشهای اخلاقی، بحرانهای شعری و ظهور اروتیسم و ابتذال گرایی و تزلزل جایگاه شعر معاصر و شروع نو بحرانهای کوچک برای شعر معاصر است. شعر معاصری که با نیما شروع شد با نسل اول بعد از نیما بزرگانی همچون شاملو، اخوان، فروغ و سپهری تحول یافت و بعد از فراز و نشیبهای دهه هفتاد و هشتاد و نسل پرتلاشی همچون اشکوری، سپانلو، منوچهرآتشی، سید علی صالحی، هرمز علی پور، هوشنگ چالنگی، ابوالفضل پاشا، علیرضا پنجهای، آفاق شوهانی و ...به ثبات و مقبولیت و محبوبیت میان مردم ایران زمین رسید.
بدون شک دهه نود شمسی دهه از هم گسیختگی شعر معاصر است چرا که تا به حال بیش از 10 جریان نوظهور با شکل شعری نوبنیاد توسط شاعران جوان با اعلام مانیفستهای ادبی شکل گرفته و این در حالی است که این موجهای زودگذر حتی عمر سه تا پنج ساله نداشته و به علتهایی همچون عدم ظهور اندیشه و تلفیق تفکر شعری، عدم نوآوری و عدم مردمگرایی و سطحینگری به مسائل اخلاقی و استفاده از واژگان کلیشهای و گرایش به سوی ابتذال و اروتیسم به جهت جذب کاذب مشتری و فقر هنری دچار سردرگمی و شکست شدهاند. حال اینکه یکی از ارکان ماندگار و پایداری شعر معاصر اندیشه به معنی خَرد و کمال و آرمانگرایی برای پیشرفت هنر و تمدن از سوی شاعران نسلهای اولیه شکل گرفته است.
در میان نام چند قالب شعری نوبنیاد با عناوین زیر به چشم میخورد#پریسکه #سپکو#سه گانی #هایکو ایرانی و... که البته چینش فکری سگانی کمی با دیگر متفاوت بوده اما شکل ظاهری و قالب و سبک بیان همان ارکان مانیفستهای دیگر یکی است. هر چند ظهور چنین جریانهای شعری نشان از پرداخت شعری و قدرت کلامی و آگاهی مردم زمانه است و گامی است رو به جلو برای شعر ایران اما اگر این گامها هدفمند برداشته نشود بدون شک سرانجامی جز نابودی و تزلزل نخواهد داشت
آنچه در میان همه این جریانهای شعری به عنوان نقطه مشترک به چشم میخورد مضمونهای اروتیسمی و ابتذال گرایی است بهگونهای که ابتذال گرایی و اروتیسم سرایی و مجنونوارگی و گرایش به من فردی در بیشتر آثار ارائه شده از سوی این شاعران موج میزند گویی آنها در دنیای خارج از دنیای اجتماع و مردم امروز زندگی میکنند
معشوقپرستی، بیان خواهش و التماس و ابراز پریشانحالی از خصیصههای شعری اینگونه قالبهای نوبنیاد است که جدای از خالی بودن از اندیشه و تفکر عدم توجه به مسائل اجتماعی و گرایش بهسوی من فردی، استفاده از واژگان محدود و بهخصوص اندام احساسی زنانه از نکات ضعف این پدیدههای شعری است.
همه اشعار ارائه شده خارج از محتوای کلمات به غیر از احساس و لذت گذرا فارغ از معنای حقیقی و جهانبینی هستند بیان اندام زنانه و رابطه عاشقانه خود نیز نوعی ترویج سکس پرستی یا به عبارتی شهوترانی است همان شهوترانی که گریبان گیر بخش عمدهای از سبک هندی جریان کلاسیک شد.
از معایب این جریانهای نوبنیاد و قالبهای تازه تأسیس
1. فارغ بودن اشعار ارائه شده شاعران این جریانها از تکنیکهای شعری و زبانی
2. عدم ترکیبسازی و استفاده از ترکیبهای قراردادی و کلیشهای
3. محوریت هذیانگویی و اظهار پشیمانی و آرزوی مرگ
4. بیشتر حجم واژگان استفاده محدود به مسائل عشقی، شامل بوس، لب، چشم، ابرو، گیسو و..
5. عدم استفاده از رنگهای امیدوارکننده و استفاده از رنگهای ناامید کننده همچون سیاه و زرد
6. زمانها اکثراً پاییز و زمستان و گاهان بهار به علت اندوه حاکم از دوری معشوق
7. ابتذال سرایی به مرور زمان اندیشه و قدرت تفکر را از شاعر گرفته و آن را چون برده در اختیار خودش در میآورد و این در حالی است که مخالف آزادی اندیشه و پرداخت به مسائل اجتماعی و هنری است.
8. بدون شک ظهور و پیشرفت اروتیسم در اثر تزلزل جایگاه انسانی و همچنین نبود هدف مشخص در زندگی و پرداختن به مسائل شهوانی و احساسی و خیالی شکل میگیرد
9. اکثر شاعران جوان در ابتدای راه به علت عدم کشف ذات شعر و وظیفه انسانی. دلبسته شدن به مسائل و عشقهای زمینی و پاگیر شدن
10. ارائه تصاویر فانتزی به سبک ایماژیستهای فرانسوی و تابلوهای برهنه اروتیکی و تک بعدی نه سه بعدی و انتزاعی و اغراقآمیز برگرفته از خیالات رمانتیکی
و این در حالی است که از جریانهای نوظهور #سپکو و #سگانی به مراتب قویتر و بهتر از قالب پریسکه هستند هم به لحاظ محتوایی، هم به لحاظ تصویرسازی و هم به لحاظ معنایی اما همان طور که گفتیم هر سه موارد درگیر مسائل عاطفی و احساس و ابتذال سرایی و اروتیسم گرایی شدهاند به جز در برخی موارد که اگر جملات شعری را از حالت عمودی خارج کرده و به حالت افقی در بیاوریم شبیه کاریکلماتور میشوند نه شعر، حال آنکه ذات شعر معاصر تعریفی بس غنی و ساختار متحد شکلتر از قالبهای نوپدید دارد.
به نمونههای زیر توجه کنید:
1
بهار
نام دیگر توست
صدایت که میزنم
لبهایم شکوفه میدهد
(شاعر راحله جمالیان)
2 ـ
در بهارِ قلب تو مست میشوم
در شرابِ چشم تو
انگورتر
3 ـ
از بهار چه بنویسم
وقتی چشمانت
چهار فصل شکوفه دارد
4 ـ
آغوش تو
هر شب
سایهی خیالش را
به خلوتم میکشاند
(شاعر ملیحه سمواتی)
5
نان و نمک خوردی
یادت نیست؟
لبهایم را )شاعرهدیه عارفی(
6
آنقدر سردى
بعد هر بوسیدنت
در عمودیترین حالت خورشید
یخ میزنم
(شاعر مهدی صحبتی)
7 ـ
لبهایت
سکوت دهانم را
مهر میکنند؛
(شاعر احمد فولادی طرقی)
8
روزی به سراغم میآیی
که دیر شده دیر
و بهجای سرم بر شانه هات
تابوتم را میگذاری
(شاعر آذر عاصمی)
9 ـ
همراه اول
و همراه آخری
بجز تو همه ایرانسلاند
در کوچه باغها ولاند
(شاعر آذر عاصمی)
10
میمیرم هزار بار
برای دیدنت
در این خزان هزار رنگ
(شاعر گیتی صلاحی نژاد)
11
امشب
عطر گیسوی تو
افسانهای شد
هزار و یک شب
(شاعر ظریف صیاد)
بدون شک تأثیر آثار سبک شاعران غربگرایی همچون نزار قبانی شاعری است که با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ و این در حالی است که زن و عشق موضوع اصلی شعر قبانیاند. در ابتذال گرایی و اروتیسم سرایی شاعران ایرانی جوان پدیدار است.
غافل از اینکه شاعران جوان در این دهه به علتهای مختلف گرفتار پدیده ابتذال سرایی فارغ از اندیشه میشوند اسیر هوسهای شهوانی و درد فراغ یار و هذیانگویی گشته و به تختخواب گرم و ناز و معشوق بوسی و معشقوق پرستی پرداخته و فارغ از درد کودکان گل فروش، کودکان کار و تبعیضهای ناروا و ظلم و ستم جباران جامعه و یقه سفیدان میشوند و این در حالی است که رسالت شاعری تعهد در مقابل اجتماع انسانی است از آنجایی که انسان یک موجود اجتماعی بوده تعلق خاطر شاعر به مسائل پیرامون خود نشان از درک بالای انسانی و پیش رفتن به سوی جایگاه انسانیت و دوری جستن از خودستایی، گزافهگویی و هوس رانی است. جدای از معایب سخنی و زبانی و عدم پیشرفت هنری در این شاعران گرایش به ابتذال سرایی و رمانتیسم سیاه مانع از پیشرفت فکری و شخصیتی شاعر شده و شاعر هیچگاه به بلوغ فکری و خَرد انسانی نمیرسد به همین خاطر در تشخیص چالههای ادبی و عبور از دنیای تاریک اندیشه باز میماند و به مرور زمان به علت عدم تحول در زبان و بیان به لحن و بیانی تکراری دست مییابد و در گذر زمان به ورطه فراموشی سپرده میشود
حال اینکه شاعران متعهد و جامعهگرا به علت تدوام ظهور در اجتماع و گرایش به مسائل سیاسی و اجتماعی به خرد و اندیشه رسیده و از دانش به دست آمده به عنوان عبور از گفتمان روز و شکستن زنجیرها ماندگارتر خواهد بود.
در پایان میتوان به چنین جمع بندی رسید
بدون شک دهه نود دهه شاعران روانپریش، ابتذال گرا و اروتیسم سراهاست. حال آنکه حق آزادی انتشار به واسطه فضای مجازی بیشتر شده فراگیرتر شده است
حال این سؤالات پیش میآیید که
1 ـ آیا این ابتذال سرایی و اروتیسم گرایی چیزی به اندیشه تمدن بشری میافزاید؟
2 ـ گرایش به ابتذال گرایی و فاصله گرفتن از اخلاقمداری دوران گذار است از یک جریان شعری؟
3 ـ این جریانهای نوظهور و شاعران یک شبه شاعر شده
4 ـ این ابتذال سرایی و معشوقپرستی و مجنون وارگی پایان قرن حاضر نوعی بتپرستی به شیوه یهودیت و گوساله پرستی نیست؟
5 ـ علتهای گرایش به ابتذال سرایی تأثیر در تغییر سلیقه نسل جوان آیا ریشه در فشاری بیرونی و درونی دارد که از سوی جامعه و حکومت منجر به گرایش نسل جوان به شکلهای نوظهور شعری شده است؟
6 ـ معایب این شکلهای شعری و قالبهای نو پایدار در گذر زمان چیست؟
7 ـ آیا شباهت شعری به لحاظ وزنی و بافت بیرونی و شکل شعری این قالبها به هایکو سرایی ژاپنی به تأثیر از ادبیات کرهای و ژاپنی است/؟
در پایان می توان چنین گفت مهمترین ویژگیهای ذاتی شعر فارسی است که ارزشهای آرمان خواهانه و انسان گرایانه را ترویج میکند؛ و این در حالی است که این پایه اساسی جایگاهی در قالبهای نوظور ندارند.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه