خوانش مجموعه شعر«مات»زهرا حیدری
سریا داودی حموله


خوانش مجموعه شعر«مات»زهرا حیدری
سریا داودی حموله نویسنده : سریا داودی حموله
تاریخ ارسال :‌ 17 اسفند 95
بخش : اندیشه و نقد

سریا داودی حموله

خوانش مجموعه شعر«مات»زهرا حیدری

ـ تو همه ی این سال ها نبوده ای/ و من  وطنم را به دوش برده ام/ زن پنهان در صخره را رها کردی/ سربازان پاسگاه مرزی هوایی شدند/ و سلول ها هوا هوایی/ عقب نشینی مرزها طبیعی ست/ و سقوط من در عاشقانه ی بعدی حتمی/ کجا بودی/ اسب ها در جای خالی عدالت خانه می دویدند/  و من که می دانم/ هیچ خمیازه ای بی دلیل نیست/ از روزهایی که عاشق اسب بوده ام سال ها می گذرد/ تو باید ابتدای جهان باشی ـ ابتدای جنگ ـ/ که من به جنبیدن زمین از جای/ به نقض اساسی قانون فکر می کنم/  و به عدالت خانه ای در مشت./ شعرِ«27»

در مجموعه شعر«مات»زهرا حیدری[1]درون‌مایه‌های اجتماعی آمیخته به مفاهیم اعتراضی است.

شعرها  بین واقعیت و فراواقعیت در چرخش هستند،به واسطه ی تعلیق،تقابل‌های دوگانه، شگردهای زبانی وهنجارشکنی به سمت پارادوکسیکال‌های متناقض می رود.

 

 

ـ  نزدیکان من/ همیشه دور بوده اند/  نزدیک ترین شان دورتر / چند دقیقه خواب بعد از ظهر/  جریانی که تو را می برد/ رودخانه ای که می پیچد/  تویی که می پیچی/ و زبان مادری ات را از یاد می بری/  و رفته رفته فکر می کنی/ مادری در کار نبوده ./ شعرِ«2»

شاعر سعی دارد زبان و فضایی نو را تجربه کند، پس با تجربه های فلسفی ، فکری ، اجتماعی، سیاسی و مضامین عاشقانه را به تصویر می کشد،به طوری که  به راحتی مخاطب را  در اضطراب و غم و اندوه شرکت می دهد.

راوی از منظر دانای کل شعر را جلو می برد. توانسته  تعاملی بین دنیای متن و مخاطب ایجاد کند.با رفتار  زبانی هنجارمند برخورد شهودی با جهان پیرامون را دارد. شعر را با مونولوگ گویی یک طرفه را جلو می برد،به واسطه ی هنجار گریزی فردیت شعر را واژگون نشان می‌دهد. نوعی از شعر ضد روایی که هر موضوع و مضمونی را دست آویز قرار می دهد. تعلیقی در معنا به وجود آورده است، تا تغییری در زاویه دید بوجود آورد.معمولا رویداد ایده‌آلیزه شده را به تصوير می کشد. در توصیف عینی از موقعیت ها،از دریچه ی عینیت می نگرد.در پی آن است که فضایی متفاوت را تجربه کند. به واسطه ی روایت نگری محض مخاطب را در گیر می کند:

ـ  شکوفه ی ماه را بلعیدم و آبستن شدم/ و آتش تجلی/ از کوه های مقدس/ در رودهای مشتعل جاری شد/ و من از ماه تا به ماهی زن شدم/  زنی که دهان به دهان چرخید/ و بریده شد گوش تا گوش/ ای ستارگان افول کردنی/ که وضوح این تاریکی مشرف به مرگ را می پراکنید/ من از پرستش این هفت خدای بی نام خسته ام/ و این سوسن سفید/ شب را نمی شود برساند به صبحدم./ شعر«8»

اکثر شعرها در مالکیت زبان روایی و  متاثر از حوادث پیرامون شاعر هستند. بر همین اساس پرداخت‌های زبانی و معنایی، تعادلی منطقی دارند. در پرداخت به مضامین اجتماعی و درون مایه های اعتراضی و انتقادی، فضاسازی منحصر به فردی مشاهده می شود.

شعر اين پتانسيل را دارد كه هر اتفاقي در آن رخ دهد.زبان معنایی تابع فرم درونی‌ است و حوزه محتوایی مبتني بر روابط دال و مدلولي‌می باشد.معنا به موازات فرم حرکت می‌کند.نظم پریشان را هم به هم ربط دهد.

تک‌گویی ها آمیخته فضای هذیان آلود است،گاه فضای پرپیچ و خم نشات گرفته از بازی های لفظی است.ساختار زبانی و صراحت بیانی  در خدمت کلیت اثر است.

انسان گرایی در شعر برجسته است.با این که در این شعرها تک صداییحاکم است ،اما رکن اصلی  بر روایت  های مضمونی استوار است.حرکت شعرها در حوزه ی روایی ، تجربی  و عاطفیقابل تاویل هستند. در این روایت های مضمونی شعر  به سمت عینیت و واقعی بودن  می رود.

روایت یکی از مکانیسم­های انتقال مفاهیم است که علاوه بر مضمون های فردی ، در جامعه  هم مصداق دارد. این بازتاب های اجتماعی به راحتی یک لحظه ای نسیم  از یک موقعیت عبور می کند و وارد وضعیت دیگری می شود.

معمولا فرم شعر ها متناسب با مضمون است. تصاویر روایی  مبنی بر آشنایی زدایی های معنایی استو حس های نوستالژیکی سبب خلق تصاویر  روایی می شود و زبان سبب برانگیخته شدن حس و عاطفه است:

ـ  کنار تو می آیم با خرداد با تیر/ مرا درخت ببین/آشیانه بساز/ و جفتت را عوض کن هر بهار/  مرا وطن ببین/ خون بریز/ روزنامه توقیف کن/  دوش بگیر.../ مردانی که حرفش را می زنند/ پیش از زندان/آزادی را در قلمرو زنی چشیده اند./ شعرِ«11»

این عینیت نگری ها ساختار مستحکمی دارند. تلاش شاعر برای انتقال مفهوم است،  از تنهایی،رنج اضطراب بر زندگی ها می گوید.

ساختار باورمندانه ی شعرها به علت معنا پذیری است. از این لحاظ شاعر سعی دارد از امکانات روایی بهره ببرد. تضاد و تقابل در شعر موج می زند. این نوع فرم معمولا می تواند مضمون های مختلفی را در بربگیرد.به واسطه ی مضمون های نزدیک به هم حس‌های مفهومی برجسته هستند:

ـ تو آدم عجیبی هستی/ می توان به هر اسمی صدایت کرد و پاسخی نشنید/ نه... تو آدم عجیبی نیستی/  فقط عجیبی بی چهره، بی چرا/ ماموران مرزی را دیوانه می کنی./ شعرِ«28»

این سطرهای به ظاهر ساده­ سرشار از تکثرهای موضوعی می باشند.برخی شعرها ساختار نامتمرکز دارند. این المان ها معطوف به عصیانگریاست.راوی در سرگردانی بین مدرن و پست مدرنیته اعتراض خود را اعلام کرد.

 

 


[1].مات،زهرا حیدری،نشر شنی،چاپ اول 1395.

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :