جاروکنندگان زمان نوشته ی اورسولا ویلز جونز
ترجمه مهدی حسنوند


جاروکنندگان زمان نوشته ی اورسولا ویلز جونز 
ترجمه مهدی حسنوند نویسنده : مهدی حسنوند
تاریخ ارسال :‌ 27 آذر 94
بخش : ادبیات جهان

نوشته ی اورسولا ویلز جونز

جاروکنندگان زمان

برگردان : مهدی حسنوند

ممکن است شما با جاروکنندگان زمان آشنا نباشید.جاروکنندگان زمان افرادی هستند که تمام وقت های از دست رفته و تلف شده را جارو می کنند.شما نمی توانید انها را ببینید اما اگر شما در ایستگاه قطار باشید و به طور اتفاقی چیزی را ببینید احتمالا آن یک جاروکننده ی زمان است که در حال پاک کردن اطراف صندلی ای است که شما روی آن نشسته اید.اگر شما بتوانید آنها را ببینید شما شخصی کوچک و آبی رنگ را با قیافه ای مصمم خواهید دید که جاروی دسته بلندی و زمین شوری را در دست دارد.مردان لباس های سرتاسری و زنان دامن های قدیمی نخی را میپوشند و روسری هایی روی سرشان می گذارند.

جاروکنندگان زمان در هر جایی که زمان از دست می رود یا تلف می شود حضور دارند.همیشه چندتایی در ایستگاه های قطار و حداقل یکی در اتاق عمل هر دکتر وجود دارد.آن مردی که مدت زیادی منتظر مانده تا به دوست دخترش بگوید که موهایش خاکستری شده اند احتمالا جاروکننده ی زمان شخصی خودش را دارد که در اطراف اوست.آن زنی که سی و پنج سال نفرات انگیز را در آژانس املاکی با آرزوی باز کردن یک گلفروشی سپری کرده است باعث حسرت خوردن جاروکننده ی زمان آن محله  و اینکه خاک انداز بزرگتری را به دست بگیرد,می شود.

شما نباید برای جاروکنندگان زمان تاسف بخورید با  این که  کار آنها پست است:آنها هیچ وقت مریض نمی شوند, نگران این نباشید که آنها در شغل اشتباهی هستند, و شرایط کاری عالی دارند با این وجود اینکه آنها برای تفریح چه کاری انجام می دهند معلوم نیست.آنها از تعطیلات رسمی لذت میبرند به این خاطر که در این روزها به نظر می رسد نسبت به معمول وقت بیشتری وجود دارد.در کریسمس و سال جدید جاروکنندگان زمان یک هفته تعطیلی دارند.زمانی که جاروکنندگان زمان در ماه ژانویه به سر کار باز می گردند آنها با پسماند عظیمی از زمان مواجه میشوند که در طول این تعطیلات از دست رفته, تلف شده و دور ریخته شده اند.برای آنها تقریبا سه هفته طول می کشد تا بتوانند به خدمت عادی ادامه دهند  به همین خاطر همیشه اینطوربه نظر می رسد که ماه ژانویه بیشتر از ماههای دیگر طول می کشد.

جاروکنندگان زمان همیشه حضور داشته اند اما زندگی مدرن آنقدر وقت های تلف شده را دراندازه های بزرگ به وجود آورده است که در بعضی جاها جاروکنندگان زمان مجبور شده اند عملیات هایشان را صنعتی کنند با خرید تعدادی کامیون های فشرده ساز شبیه آنهایی که آشغال جمع کنهای معمولی از آنها استفاده می کنند.آنها از اینها برای بزرگترین مجموعه ها, در زندانها و پاساژها استفاده می کنند, دو محل برگزاری جلسه جایی که موج زمان تلف شده حتی مخصوص ترین کارگران را تهدید به غرق کردن می کند.

اگر شما ازیک جاروکننده ی زمان سوال کنید آن به شما یک چیز حیرت آور خواهند گفت:زمانی که از آن لذت می برید هرگز زمان تلف شده محسوب نمی شود.جاروکننده ی زمانی که در حال تمیز کردن اداره ای بزرگ پر از یکنواختی تعجب آور است مستقیم از کنار آن زنی که در حال خواندن یک کتاب فهرست تعطیلات زیر میز است و با دقت به تصاویر سواحل استوایی نگاه می کند رد میشود.آنها از کنار میز بغلی رد می شوند, جایی که مردی به طور لذت بخشی به این فکر می کند که مادر زنش لخت چه شکلی است و کنار میز آن مرد جوانی که هر دقیقه را می شمرد و از ساعت ها بیزار است می ایستند.

ممکن است شما به این فکر کنید که چه اتفاقی برای وقت از دست رفته می افتد بعد از اینکه کاملا جمع می شود.هرگز نترسید جاروکنندگان زمان بازیافت کنندگان زرنگی هستند.وقت های تلف شده جمع می شوند, درون تانکرهای بزرگ گذاشته می شوند, به بنادر لیورپول منتقل می شوند, بر روی یک کشتی بارگیری می شوند و آنها را به هند می برند.آنجا در ملک صنعتی خاکی ای جایی نزدیک بمبئی پاک, دسته بندی و رتبه بندی می شوند.سمی ترین و زهرآلودترین زمان-باقیمانده ی مذاکرات صلح شکست خورده, زندانی کردنهای اشتباه و ازدواج های واقعا زهرآلود,پاک می شوند و در مخزنی زیر یک پایگاه نظامی متروکه دفن می شوند.آنجا,دو تا سه قرن طول می کشد تا فاسد شوند و دوباره بدون ضرر شوند.

باقیمانده ی زمان-ساخته شده از چیزهایی مثل جلسات خسته کننده, قرارهای از دست داده شده, اتوبوس های تاخیردار و شب های بد در سینما پاک می شوند و به کشتی ای برگردانده می شوند جایی که به منطقه ی فراوری صادرات صنعتی گوانگ جو برده می شوند.اینجا فشرده و ذخیره می شوند و در انتظار توزیع مجدد می مانند.تقریبا بیست درصد مستقیما به کارخانه های منطقه ی فراوری صادرات می روند که بالاترین نرخ تولید را در جهان دارد.یک چهارم آن را دولت چین به صورت قسطی خرید ده درصد از غلیظ ترین مواد به یک آزمایشگاه برودت شناسی در کالیفرنیا فروخته شد.تقریبا بیست درصد دیگر محتاطانه به گروهی از مشتریان خصوصی ثروتمند که اکثرا پیرمندان ثروتمندی بودند که با زنان زیبای جوان ازدواج کرده بودند.

به هر حال جاروکنندگان زمان این کار را به خاطر سود انجام نمی دهند.پول به دست آمده از این معامله ها برای پرداخت هزینه ی عملیات ها از جمله گردگیرها, سطل آشغال ها, سرتاسری ها و حمل و نقل به کار برده می شود.بقیه ی پول برای کارهای خوب صرف می شود.هر کسی که وقت اضافه می گیرد نیاز به پر کردن هیچ فرمی ندارد یا نیاز ندارد برای هدیه درخواست دهد.همه ی آنها از اینکه کمک دریافت می کنند ناآگاهند.یکی از کسانی که سود می برد دانشمندی پیر و خیلی خسته است در آزمایشگاهی در حال فروریختن بیرون از نووسیبیرسک که مردی است که واکسن مالاریا را کشف خواهد کرد.دیگری فاحشه ای است در محله ای فقیرنشین در نایروبی که هفده بچه را به فرزندی قبول کرده است و علارغم حضور بیست ساله در این کار هرگز مریض نمی شود.سومی راننده تاکسی هندی است در آپارتمانی تنگ در تورنتو که ما بین فرستادن پول به خانه برای زن مریض و فرزندانش درحال نوشتن کتابی است که بعدا به عنوان بهترین رمان قرن شناخته خواهد شد.

همه ی دریافت کنندگان اهداهای جاروکنندگان زمان مردم نیستند.تقریبا چهل مایل بیرون از تیمبوکتو, مسجدی قرون وسطایی, مدفون در شن, تقریبا هر ده سال یکبار تحویلی را دریافت می کند.جایی زیر سطح زمین در دریای اژه کشتی ای  تروایی به طور معجزه آسایی در گل سالم مانده است.بطور مشابه ی جاروکنندگان زمان مقدار کمی وقت اضافه به معبدی در مکزیکو هدیه می دهند و مسیری از گنج دوران رکود را در باطلاق گلوی حفظ می کنند.

مقدار مشخصی از زمان قابل بخشش برای مواقع ضروری هر دو کوچک و بزرگ نگهداری میشوند.اینها در مواقع بیچارگی به کار می روند و توافقهای صلح را ساده کرده است, جنگ ها را تغییر داده است و به بسیاری از پدران اجازه داد که به موقع به اتاق تحویل برسند.

جاروکنندگان زمان با همان ذاتشان افرادی مرتب و منظم هستند.آنها آرزو دارند که انسانها بیشتر در مورد به هدر دادن این کالای با ارزش فکر کنند اما انتظار ندارند که این به زودی اتفاق بیافتد.

نکته ی اخلاقی در این داستان وجود ندارد.فقط همین است که اگر شما قصد به هدر دادن زمانتان را دارید لطفا به خاطر داشته باشید- کسی مجبور است آن را بردارد.

 

Ursula Wills-Jones
The Time-Sweepers
You may not be familiar with the time-sweepers. The time-sweepers are the people who sweep up all the time that is lost and wasted. You cannot see them, though if you are in the railway station and think you see something out of the corner of your eye, that will probably be a time-sweeper, cleaning up around the bench you are sitting on. If you were to see them, you would find a small, bluish person with an intent expression, clutching a broom and a mop. The men wear overalls, the women old-fashioned tweed skirts and scarves on their head.
     The time-sweepers are present wherever time is being lost or wasted. There are always several in train stations, and at least one in every doctor’s surgery. The man who has waited so long to propose to his girlfriend that her hair has gone grey, probably has his own personal time-sweeper following him around. The woman who has spent thirty-five loathed years in an estate agent, dreaming of opening a florists, causes the neighborhood time-sweeper to sigh, and fetch a bigger dustpan.
     You should not feel sorry for the time-sweepers, though their work is menial: they are never sick, do not worry that they are in the wrong career, and have excellent working conditions, though what they do for leisure is unknown. They enjoy bank holidays off, which is why, on these days, there seems so much more time than usual. At Christmas and new year, the time-sweepers have a week's holiday. When they return to work in January, they face a vast backlog of time which has been lost, wasted and thrown away over the holidays. It takes them around three weeks to resume normal service, which is why January always seems to last longer than other months.
     The time-sweepers have been around forever, though modern life has created wasted time in such large concentrations that in some places the time-sweepers have been forced to industrialize their operations, buying a number of specialized compressing lorries similar to those used by ordinary bin-men. They use these for the largest collections, at prisons and shopping malls, two venues where the tide of wasted time threatens to swamp even the most dedicated operatives.
<  2  >
     Were you to ask a time-sweeper, they would tell you one surprising thing: time enjoyed is never time wasted. Cleaning up in a large office full of staggering tedium, the time-sweeper will pass straight by the desk of the woman who is reading a holiday catalogue under the desk, poring over photos of tropical beaches. They will pass by the next desk, where a man is enjoyably wondering what his mother-in-law looks like naked, and stop by the desk of the young man who is counting every minute, and loathing the hours.
     You may wonder what happens to the wasted time after it has all been cleaned up. Never fear, the time-sweepers are ardent recyclers. It is collected, packed into large containers, moved to Liverpool docks, loaded onto a ship, and taken to India. There, in a dusty industrial estate somewhere near Bombay, it is cleaned, sorted, and graded. The most toxic and poisoned time – the residues of failed peace negotiations, wrongful imprisonments and truly poisonous marriages, is skimmed off and buried in a tank underneath a disused army base. There, it will take two or three centuries to decay, and become harmless again.
   The rest of the time – made up of stuff such as dull meetings, missed appointments, delayed buses and bad nights at the theatre, is cleaned and put back onto a ship, where it is taken to the Guangzhou industrial export processing zone. Here it is compressed and stored, awaiting redistribution. Around twenty percent goes direct to the factories of the export processing zone, which has the world's highest productivity rate. A quarter is bought in hard dollars by the Chinese government. Ten percent of the most concentrated stuff is sold to a cryogenics laboratory in California. Another twenty or so percent is discreetly sold to a variety of rich private clients, mostly old, rich men who have married beautiful young women.
     However, the time-sweepers are not in it for profit. The money from these deals pays for their operations, including dusters, bin-bags, overalls and shipping. The rest is distributed to good causes. No-one who gets any extra time has to fill in any forms, or ask for a grant. They are all quite unaware that they are in receipt of assistance. One of these beneficiaries is a shabby and overtired scientist in a crumbling public laboratory outside Novosibirsk, who will be the man to find the vaccine for malaria. Another is a prostitute in a Nairobi slum who has fostered seventeen children, and who, despite twenty years in the business, never falls ill. A third is the Indian taxi-driver in a cramped flat in Toronto, who, in between sending money home to a sick wife and children, is writing what will later be acknowledged as the greatest novel of the century.
<  3  >
     Not all the recipients of the time-sweepers' largesse are people. About forty miles outside Timbuktu, a medieval mosque, buried in sand, receives a delivery every decade or so. Somewhere below the floor in the Aegean sea, a Trojan galley is miraculously preserved in mud. Similarly, the time-sweepers gift a little extra time to a temple in Mexico, and preserve a haul of dark-age treasure in a Galway bog.
     A certain amount of charitable time is kept back for emergency situations, both small and large. It is parachuted in in times of desperation, and has facilitated peace deals, changed battles, and allowed numerous fathers to make it to the delivery room in time.
     The time-sweepers are, by their very nature, a tidy and orderly sort of people. They wish that humans would think more about throwing away this valuable commodity, but don't expect it'll happen any time soon.
     There isn't a moral to this story. It's just that if you are planning on throwing away your time, please remember - somebody has to pick it up.

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :