تجربیات شبانصبحگاهی
همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی سروده هادی ابراهیمی رودبارکی
سینا سنجری


تجربیات شبانصبحگاهی
همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی سروده هادی ابراهیمی رودبارکی
سینا سنجری نویسنده : سینا سنجری
تاریخ ارسال :‌ 5 تیر 95
بخش : اندیشه و نقد

تجربیات شبانصبحگاهی

سینا سنجری

"هادی ابراهیمی رودبارکی " خود را شاعری تجربه گرا می داند. اگر شاعر خود هم اذعان نمی کرد کارنامه شاعری او نشان می دهد که بیش و پیش از آنکه با شاعری حرفه ای طرف باشیم در صفحات کتاب هایش به دیدار شاعری تجربی خواهیم رفت.

در این منظر، تجربی به مفهوم به تجربه نشستن شیوه های تازه بیان شعری ست و هم اینکه شعر برای شاعر محل رجوع حسی ست در لحظات خاص و قرار نیست همچون وظیفه ای مستمر و تمام وقت او را درگیر سازد و به گونه ای حرفه او شود.

باری شنیده ایم که می گویند فلان شاعر روزی هشت ساعت در روز مشغول نوشتن شعر است و  در واقع مشغول کار است. البته حجم انبوه تولیدات شعری بعضی شاعران، بی آنکه بخواهیم در قوت و ضعف آن وارد شویم ،گواهی این کار تمام وقت شاعرانه است.اینان شاعران حرفه ای اند.

اما هادی ابراهیمی رودبارکی به هر دو معنا و برداشت شاعری تجربی و تجربه گراست.البته به خودی خود هیچکدام از این دو گروه را فضیلتی بر دیگری نیست و آنچه موید فضیلت است برآیند کاری شعری ست چه از شاعر حرفه ای و چه از شاعر تجربی.

البته شاید شاعری هم باشد که خود را حرفه ای می داند  اما در همان زمان در جستجوی اقالیم تازه بیان شعری هم هست . بسیار خوب اما باید بپذیریم که تولید انبوه به سختی با تغییرات کنار می آید .در واقع تحولات زبان شعری در تولید انبوه شعر تحلیل می رود و به چشم نمی آید.شعر شخصی شده می تواند هم ثمره شاعر حرفه ای باشد و هم شاعر تجربی ولی شخصی شدگی تجربه شعری صفت شاعر تجربی ست و از آن شاعر حرفه ای تنها شیوه بیان مشخص است اوست که البته ممکن است از تجربه شعری برکنار مانده باشد و در امتداد شعرهای انبوه دیگرش باشد.یعنی بهرحال گمان می رود نسبتی میان سکوت و خلوت منتج به شعر و حجم تظاهرات کلامی وجود داشته باشد.شاعر در خلوت خویش به دیدار ملکوت شعر می رود ، سکوت می کند ، چیزهایی می بیند یا خیال می کند می بیند و آنگاه به خود می آید و کلماتی بر صفحه کاغذ ثبت می کند که پس از آن شعر نامیده می شود. در این فرایند زمانی صرف می شود و زمان دشمن آدمی ست ، دشمن هنرمند ، دشمن شاعر . دیدار با ملایک شعر زمان می برد و آنگاه که باز می گردد و چیزکی می نویسد نیز. این است که به دست آورد های شاعر تجربه گرایمان باید ارج نهاد و در بلند و پست کتاب تازه اش نگریست بلکه بتوان تا حدی در مکاشفات ذهنی او سهیم شد و نیز دانست کجا ثبت مکاشفات ذهنی به شعر برنا و توانا انجامیده است و کجا نه.

باری این نوشته ای ست شتابزده و حاوی ارزیابی کاملا شخصی و کیست که در سخن گفتن از هر اثر هنری بتواند از ارزیابی شخصی خودداری کند؟ پس هیچ صحت و سلامتی در معاییر و مبانی و نتایج نیست. یک برآورد کاملا شخصی از کتاب هم صدایی با دویت شبانصبحگاهی.دومین مجموعه شعر هادی ابراهیمی رودبارکی که در ایران به همت انتشارات بوتیمار به چاپ رسیده است و خوشوقت بودم و بودیم که در آیین رونمایی اش هفته پیش در کتابخانه مرکزی کوکیتلام شرکت داشتیم و از گفته های دوستان شاعر و نیز شعرخوانی خود شاعر بهره ها بردیم.

...

از آنجا که می دانیم کتاب اول شاعر یعنی یک پنجره نسیم در سال 1997 منتشر شده است. پس این کتاب تازه سروده های او از 1997 به اینسو یعنی یک بازه زمانی حدود 16 ساله در برمی گیرد که حجم کتاب باز خود موید ادعای آغازین است که هادی ابراهیمی شاعری تجربی است.

برآورد کلی آن است که این کتاب مجموعه ای از گزین گویه های شاعر است .گزین گویه هایی که بارها از صافی ذهن و ضمیر گذشته است و سعی شاعر بر آن بوده که کتابی حاوی برداشت ها و تجربه های مستقیم و منحصربفرد خویش عرضه کند و در این قصد تا حدی موفق بوده است و این موفقیت نسبی در این عصر و زمان که گاه کتاب هایی می بینیم با انبوه شعرها و متاسفانه بی ردی از تقلای ذهنی و عرق ریزی روح ، بی شک موفقیت قابل توجهی ست.

چنگ کشیدن بر زخم های جان و روان در زمانه عرق ریزی روح رد خویش را در جای جای صفحات کتاب بر جای گذاشته است :

 

گوشی تلفن را بر می دارم

می گویم شهروند!

صدای باران گرفته ای می پرسد:

نرخ آگهی هایتان چند است؟

می پرسم اندازه و متن آن چیست؟

 

- متن اش کوتاه است

می توانم برایتان بخوانم

" صبح که از بستر بلند شدم

همسرم هنوز خواب بود

هیچگاه بدین زیبایی در خواب ندیده بودمش

تنش اما یخ بود

...

آقا! می توانم آگهی تسلیتی هم

از پیش برای مرگ خودم تنظیم کنم؟"

 

کتاب - صفحه 105و106

 

در این شعر خواننده با واقعیت گریزناپذیر مرگ حین گفتگویی کوتاه روبرو می شود .مرگی زیبا که با تنهایی مناسبت تام دارد و با سرنوشت.

 

شعرهای کتاب گواهی می دهند که شاعر از کتاب اول تا کنون مسیری را پیموده است و تاحدی از تصویرسازی های کتاب اول دل کنده است و شعر او اینک در مرز میان شعر مخیل تصویرگرا و شعر مبتنی بر زبان قرار دارد.این گریز از تصویر هدف گیری اصل و غایت نظر شاعر را بیشتر تسهیل می کند. آنجا که می خواهی از تجربیات عینی سخن بگویی ، آراستن شعر به تصاویر تو در توی ذهنی و عینی گاهی می تواند مخاطب را درگیر ظواهر کند این است که شاعر از تصویرسازی شاعرانه به عمد می گریزد:

 

گل کوکب سمت غرب حیاط

که مدت ها از افسردگی رنج می برد

شب هنگام

بدون جاگذاشتن یادداشتی

به زندگی اشت خاتمه داد

 

کتاب - ص 87

 

فرونهادن تصویرسازی اما از سوی دیگر ذهن شاعر را در آفرینش شعر گاهی درگیر زبان و بازی های زبانی می کند .بیاد داشته باشیم که شعر زبان وحور همیشه قهرمانان و بازندگان خویش را خواهد داشت. از آنجا که در این کتاب این وجه از کار هادی ابراهیمی هنوز به مرحله بلوغ خویش نرسیده باید منتظر بمانیم بلکه در کتاب سوم شاهد زبان آوری های شاعر باشیم بلکه آنگاه بتوان به حدی از اقناع برای داوری دست یافت.

 

من ترسم
هیولایم

مرا در خود بکشید

ترس را بی خود

بکشید

 

این ترس بر دل تان

سنگینی می کند

ترس با خود ر

بی خود

بکشید

مرا در خود بکشید

این ترس بی خود را

با خود بکشید.

 

کتاب ص 58و59

 

دیگر از روایات شاعر گریزهای او به روزگاران گذشته است . در شعرهای این کتاب طعم غریب گریز به روزگاران گذشته دلتنگی ها  و نوستالژی گریزناپذیر که همراه همیشگی شاعران مهاجر است گاهی در کنار بافت همگون کلمات اثری شنیدنی و ماندنی می آفریند:

 

صبح یک روز ساده کودکانه

بازیگوشی چاشت نکرده

کنار گوش ام

بازی می کرد

وقتی رفت

بی سلاح بود

و صدای گام هایش

موزن با دلک ام

 

زمزمه کرد که مرگ را

در دریای کاسپی

غرق می کنم ...

 

پدر هنوز باز نگشته است

 

سال هاست

مرگ بزرگ ام می کند

و هر شامگاه

با گرسنگی ام

خورشید را غرق می کند!

 

کتاب صص 56و57

 

در این شعر بند :

زمزمه کرد که مرگ را ....

خود به تنهایی شعر زیبا و کاملی ست.

 

...

 

صبح است

به ایوان می روم.در سایه درختان قدم می زنم.می خواهم اندوه و رنج کلمات کتاب را بفراموشی بسپارم. فوج اندکی از کلمات جان سخت مقاومت می کنند.رهایی ممکن نیست.کلمات همچنان می خواهند دویت شبانصبحگاهی بنوازند.

ونکوور

15 جون 2016

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :