بوسه – مرگ های " یرما " ایرانی / رستم اله مرادی

تاریخ ارسال : 21 آذر 89
بخش : شعر امروز ایران
متن پیام منصور خورشیدی دبیر بخش بررسی کتاب پیاده رو برای ما :
رستم اله مرادی شاعر مجموعه شعر " به نفع رویا ها " متولد 1338در روز یک شنبه 21/ 9/ 1387بر اثر عارضه کبدی در بیمارستان اهواز در گذشت اله مرادی از پرکار ترین ومطرح ترین شاعران شعر ناب در خوزستان بود .
" آخرین دم از نفس های خویش را / نفس کشیدی /
پرندگان / تدفین دریا را / پَر ریختند . "
شعر " دم آخر " از کتاب به نفع رویا ها
میثم عزیز : امروز خبر مرگ اله مرادی را در یافت کردم . شعر ارسالی از آخرین کار های او بود که در سفر به اهواز
به من سپرد .
و اینک شعری زنده یاد رستم اله مرادی :
هفت تابلواز :
( بوسه – مرگ های " یرما " ایرانی )
در هاله ی رَشباری غروبی برای :
یداله رویایی
1 – جز باد رنگ نمی دهی
به چشم
برهنه – مهتابی اَت می جویند
به ایوان
به درد
شب از پای می افتد
- بر تو ستاره ای را
به خواهش من
که شبنم ها را چریده نباشند
چرا رنگی نمی وزد
از این گیاه ؟ !
2 – نبض خسته را
می بافی تن پوش ِ گل سرخی
میان لب ها !
- رنگ اما نداری به روی
خون کبوتری ِ آواز ها
بیهوده نیست هنوز
خیال بوی سیب از کتان ِ چین زده
در خاموشی ریشه های این شب
3 – دو بازو جویبار جاری
بمیرانم این آواز
میان علف های خوابانده
رفته ی خوشی های دل دوخته
به نور ِ از پشه بند
از کودکی بهار به هر سو
مرگ است که چوپانی اَم می کند
به صدایی از قطعه های خویش
4 - پس از هر وقت که بگویی
گر می گیرند پر های رنگ و سیاه
که چشمانت دو برگ سبز
قطره ای می لرزند
و شنوایی تو پُر از باد
که نه زیتون نه سکوت
بلکه زایشی
به صدای علف زار نفس ها
5 – جاری ِ بوی گل سرخ
اینهمه نمیر در خویش
- زخم به باران را
اینهمه به هوای سازی بر ستاره پوشی اَت
که خوی تو
پنجره ی بر رود
نه دریده ی ماه
نه به هوای زمهریر
6 – در تاب خواهد بود
برگ بید !
حول طنین های ملتهب
و سوزه ی یشم عود
دنباله ی آه
که طاق غبار می شکند
به هجمه ی باد و
غوطه وری ِ سنگ !
7 – خواب از خویش نداشتی و
سنگ ِ درون
روزت می گذشت پیر !
شبنم که نبود
شامه ی سوخته را
پس ! سبدی و چانه بندی و سپید
همچنان آه در کمرکش ها
به نبض خویش
بر آمده ی گلپر های ماه !
لینک کوتاه : |
