شعری از علی فردوسی
تاریخ ارسال : 27 آبان 00
بخش : قوالب کلاسیک
هزار نانخورِ محتاجِ مستحق دارد
اگر که بخت به ما رو نکرده، حق دارد
کشیده شیرهی جان را زمانه چون انگور
نوشته چونکه به پیشانیاش عرق دارد
بیا زمانه، ببین چند مرده حلاجیم؟
هنوز پیکرِ بر دار ما رمق دارد
از این جهان بگذر، گرچه یاوهگو کم نیست
همیشه ساحل مردابها وزغ دارد
خدا به آنچه خودش آفریده خوشبین نیست
اگر که قرآن "مِن شرِّ ما خَلَق" دارد
به پشتِ میز نشینان خوشنشین برسان
که تخت دولتشان پایههای لق دارد
صبور باش دل ریش آرزومندم
هنوز دفتر دنیای ما ورق دارد
غم است و میرود آخر؛ فقط سوال این است:
خوشی که آمد عطف به ما سبق دارد؟
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه