شعرهایی از مظاهر شهامت

تاریخ ارسال : 28 مرداد 01
بخش : شعر امروز ایران
۱
میدانستی که امر ثانوی هستیم
از درختی بهندرت عاصی
گاهی نمادی از آدمی که در خیابان
به شکل بیشترین حساس راه میرود
یا نشتی از جریانی پر مخاطره
گاهی از راهپیمایی با وعده قبلی
و گاهی از گیسوان زنی در پیش از قاره اقیانوسیه خاک
ما
از شما امر اولین را وانهاده بودیم
تا به شکل بستگانی از کلماتی فریبنده راه افتاده باشیم
و شما گفته بودید
به صراحت گفته بودید
هرکسی گام از خاک بردارد دیگر به خواب آب برنمیگردد
و ما چون نمادی از درختی بودیم با بیشترین حساس
هیچ ابایی نداشتیم از ریشههایی
که از چشمهایمان فرا میرویید به سوی تسخیر آن اسطوره محکوم
تو
ای ضمیر همراه من از ابتدای تاریخ مصرانه
میدانستی که امر ثانوی هستیم
و گاهی بازیگوشانه
لیلیکنان
آری لیلیکنان از پیرسالی خطی سرخ
بر حجم اندوهی شفاف فرو میغلتیم
اکنون بگو
به صراحت بگو
خواب از کدام کرانه آن سوی مبهم میآید؟
و بعد
کنارم بنشین
و برای نخستینبار نامت را با حروف تسکین معرفی بکن
چنان حوا
به آدم در زمان فقدان یک دنده از چپ
یک دنده
که از چپ مرزها را جاودانه میکرد
۲
میدان شما بود
میدان برای شما بود
و جعل رد انگشتان خدا
عنوانی درشت در صفحه اعتراف
همان که خوانده میشد در کوچه و برزن
پس از آنکه خون
اینبار حوصله رازداری را دیگر نداشت
به محبوب خود گفته بودم
نه از کنار استخوان فرسوده من
نه از روی خونی که از سیم آخر جاری بود
نه به حساب لحن خرافی دهان تاریک کسی راه نرود
اما مگر غیر از این بود که
آواز از همان کوچه میآمد
که
خط را با فتوای رسولان
به میل دندان گرگ تفسیر میکردند؟
پس
محبوب من
به لحن سیم آخر گام برمیداشت
تا
همه شاعرانه خیانت کنیم
چون
میدان شما بود
میدان برای شما بود
و جعل رد انگشتان خدا
عنوانی درشت در صفحه اعتراف
همان که خوانده میشد در کوچه و برزن
پس از آنکه خون
اینبار حوصله رازداری را دیگر نداشت
لینک کوتاه : |
