شعرهایی از محبوبه ابراهیمی
تاریخ ارسال : 28 مرداد 01
بخش : شعر امروز ایران
۱
از شیون آژیر
تا سرگردانی میان «آشوب، کروساوا»
صورتهایی در مه
کلاهخودی از پرهای سیمرغ
ماسکهایی که
زوزهی روزمرگی میکشند
و حفرهی وزین
موازی بیگبنگ
چک چک
خنیایِ حزینِ چکاوک
سریده بر چکاچک تیغ
از روحهایِ عاصیِ محکوم
و پریدن پرنده از حریر پر
تا بازدم خون
و چکاچک تیغ
برق خون در هوا
و نور در حبههای انگور
نوا در مدهوشی شراب
و خروش اسب با نعلهایی وارانه
و عروج سمها در پیچش تنانگی آسفالت
روان به زایش رودها
وقتی گیلوا از رودخانه زمان به دریا نمک میپاشد
مشکوکم
به اشکهای بور
در آشنایی آینه
و حزن اشباح
در دندهی اشیا میدود
در گندمزار
علف بودیم
روان
ریشه در رفتن بود
و دودی سیال
با غریو دودسکادن دودسکادن فریم فریم از گلوگاه گذر میکرد
میانهی صحنه
در گودال فیلمهای کروساوا
۲
حامل ابرهایم
در جناغ سینه
و جمجمه از تمنا تهی است
پا به ماه گذاشتن است
ظهورجرقه
میان نوسان حریر ماه
به نای فلسفه
در تضاد غربت و قرابت
میتوان قانعات کرد
رویش دکلهای فشار قوی
هجومی است
به نوای قورباغهها
در غروب مزرعه
زیر قویترین دکلهای فشار
ابرها
از میان دندههای چپ و راست
در هم میپیچند
و صدای غرش رعد است؛
که تاریکی
ریشهی آوازها را میجود
از غوغای تحکم رعد
به خیرهگی تصاعد برق
حامل ابرهایم در
معبد چهاردهمین سکهی ماه
دگردیسی پروانه در مه
برگریزان قطرات است
و تندر تیغ تاریکی را میشکافد
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه