پاسخ علی مسعود هزارجریبی به نامه ی سيد احمد میر احسان :
پاسخ علی مسعود هزارجریبی
به نامه ی سيد احمد میر احسان :
حوصله های سمت سبز
اندوه شادِ باستانی بی دل
دلواپس نوازش گفت و سکوت
پیدائی دلاور لب ها !
سید ما ! –
چه ارتباط شگفتی که رمز می زاید !
وقتیکه این سطور برای تو شکل می گرفت ، آواز های « این سالی » دوست رسید . و از عطری یگانه ، فاصله ها لبریزی شان را به کلمه کرامت کردند ، تا فضاهایی از عبارت ، تکوین یابد ، عبارت هائی که سرنوشت شان شرکت در عبادت آن حضور است ، حضوری دیگر !
پاره هائی از دعای تو را دیدم –خاکسترِ فریاد ، رمز های ... و اینطور دیدم : بی مصرع ، بی بیت ، بی پاراگراف ، بی منزل ، بی هیچ علتی از وقفه ... و من دیدم که پیشروی است از بی این جایی به بی هر جایی ...(1) کلافی دیدم از باورهای زبانی ( بی درگیر رخدادها زمانی )... دلگشود فرود حروف عمودِ یکتا
و یا نام ها کلافی از نام ها و بازتاب ذات « تو » بود . ... و اینطور دیدم : اوئی که در تو این دعا را می سرود ، پیوسته بود ، یک نَفَس در آن دم آبستن ابدی . حتّا روح طبیعت هستی که در هر واژه دمیده می شود در حرکت بود : آن کوهسار ... این آبسار ... و سرانجام زمان که خود حضور است ترا غایب خواهد کرد و بی زمانی در طلب بود .
و در آنجا که : و باز / آنِ زدودن و انجامیدن . « باز » در نَفَس اول و در آغاز یک قطعه می نشیند و بی آغاز می کند « آنِ ... » را . وقتی که شعر پیوسته خود ذات شکل می شود دیگر چگونه بخواهد مدد از ... ببینید پیوسته این شکل گیری پوسته می اندازد تا به مرکز نهایی و نهانی تکوین برسد :
گشتم از تو / آه ... بازگشتم از تو .
چشم سیاهِ نظر باز من / چرخ می زند / و چرخ / دمادم / می زند .
و دوتایی هایی که سمت یکتایی می رود و پارادوکسهایی که دیگر می شود :
در بی تابگاهان شکیب وزیدم / ... و یا ... در آفتاب بشتاب / ...
در نامه پیشین ، وعده خواندن تاملات شما در مورد شعر حجم را بمن داده بودید چه شد ؟ به کجا رسید ؟
برای حسینِ آقا ( منظور آقای هزارجریبی، م.موید است) ، نیز نامه ای نوشتم و هشت شعر بعد از ایران رویائی را ضمیمه همان نامه برایش فرستادم که می توانید بخوانید .
نگاهی به بیتی از شعر حافظ داشتم که آن را نیز پیوست همین نامه برایتان می فرستم .
سمت ما ، سمت شماست ، در بی زمان راه ، چشم ها مانده اند ، که حضرت دیدار را پلی باشند .
تا همیشه –علی مسعود هزارجریبی
گرگان –10 / 1 / 72
1) از حضور تو جا ، این جا
بی جاست
هیهای تن ، نور جهان ، جان .
بی جا جهان .
رویایی – لبریخته ی 26
لینک کوتاه : |