شعری از هتی جونز
ترجمه ی فرزام کریمی


شعری از هتی جونز
ترجمه ی فرزام کریمی

هتی جونز

فرزام کریمی

هتی جونز زاده  25 جون 1934 در بروکلین نیویورک شاعر و نویسنده سرشناس آمریکاییست که تاکنون بیست و سه اثر از او نیز منتشر شده است که بخشی از آثار او پیوند عمیقی با خاطرات نسل بیت دارد سه مجموعه شعر و همین طور داستانهایی برای کودکان و نوجوانان از دیگر فعالیتهای او محسوب میگردد او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه و بازگشت به نیویورک با یک نویسنده سیاه پوست آفریقایی آمریکایی به نام لروی که بعدها با نام امیری باراکا شناخته شد ازدواج کرد کما اینکه خانواده او با ازدواج او با مردی سیاه پوست مخالف بودند اما خانواده همسرش از او به شدت استقبال کردند آنها در شرق منهتن زندگی میکردند اما بعد از مدتی از اینکه توسط عموم جامعه به عنوان یک زوج اینتریشیل(یک نفر سفید پوست یک نفر سیاهپوست)مورد آزار قرار میگرفتند خسته شدند, آنها با کمک هم مجله ادبی یوگن را در سال 1957 تاسیس کردند و همینطور اقدام به تاسیس انتشارات توتم پرس نمودند و در همین راستا با چهره های سرشناس نسل بیت نظیر آلن گینزبرگ, جک کراوک, فرانک اوهارا, چارلز اولسون و...همکاری و بسیاری از آنها دوستان صمیمی آنها شدند  
در سال 1964 امیری باراکا شروع به راه اندازی جنبشی تحت عنوان بلک آرت (هنر سیاهپوستان) نمود در همین سالها بود که رابطه او و هتی در سراشیبی خود قرار گرفت و او صاحب یک دختر از دایان دی پریما( شاعر آمریکایی) شد و ضربه نهایی را به این شکاف عمیق وارد نمود, در همان سال او از هتی طلاق گرفت و به هارلم نقل مکان کرد و به زندگیش از راه نویسندگی,ویراستاری و تدریس ادامه داد هتی در سال 1990 در کتاب خاطراتش از تجربیات رشد در خانواده اش و در میان یک جامعه یهودی, نسل بیت و مشکلات ازدواج اینتریشیل(بین نژادی) و....سخن گفت
در سال 1999 او برای اولین مجموعه شعرش به نام Drive جایزه انجمن نورما فاربر آمریکا را از آن خود کرد و از او به عنوان شاعری بی باک و قدرتمند یاد شد,از مشخصه های شعری او میتوان به مطرح کردن صحنه های روزمره, صحنه هایی که در طول روز بارها در جلوی چشمانمان تکرار میشوند, تفسیرهای سیاسی گزنده و کوتاه, استفاده از کلمات ساده و گاها استفاده از طنزی برنده اشاره کرد, اشعار او عمدتا روایی هستند و با تزریق امید و مثبت نگری سعی میکند تا انسان را به تامل و تفکر درونی وادارد اما شعری که برای ترجمه از او در اختیار سایت ادبی پیاده رو قرار گرفته شعریست که نه رگه هایی از امید بلکه غم و یاس جهان سوم را به زیبایی به تصویر میکشد, نگرش دگماتیسم مردمانی که سنتهای ابدی و تفکر خشک را بر هر چیزی ترجیح میدهد و بوی گند سنتشان دمار از روزگارشان درآورده و گویی ابایی از به قهقرا رفتن ندارند

 

 

سوگواری برای یک خودکشی در ترکیه

 

سهم او از زندگی بیش از این بود
مدرسه,کار و یا هر چیز دیگری
او به زندگیش سفت چسبیده بود
او نمیخواست پنهانی زندگی کند
اما پدرش زندگیش را سوزاند
سپس سه نفر که در خیابان او را
زیر کتک غرق خون کردند
طول عمرش آن قدر بلند بود
تا بنویسد که میخواست که بمیرد
از پله ها بالا رفت
یک پایش در هوا معلق بود
صندلی را ترک گفت
این بود زندگی کوتاهش

 

   لینک کوتاه :
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :