شعری از علی رضا عباسی
میخواستم از دوستت دارم
عاشقانهای بنويسم،
جنگ شد،
خون از کلمه بالا رفت
گوديیهايش را پر کرد
بوی تلخ
در مشام درختها پيچيد.
پشت شيشه
ابرها صورتشان را گرفتهاند
باران را به روز ديگری میبرند.
بين ديوارها
رو به کلمات ترسخورده،
خونگرفته
عاشقانهای از من گذشته است.
لینک کوتاه : |