شعری از دلمیرا آگوستینی
برگردان : فرشته وزیری نسب
شعری از دلمیرا آگوستینی
زندگی می کنم، می میرم، می سوزم، غرق می شوم
گرما و سرما را همزمان تاب می آورم
زندگی همزمان بسیار ملایم و بسیار سخت می شود
و اندوهم با شادی در هم می آمیزد
می خندم و هم زمان می گریم
و در لذتم اندوه فراوان بر دوش می کشم
شادی ام رنگ می بازد با اینهمه بی تغییر می ماند
همزمان خشک می شوم و سبز.
اینگونه از ناپایداری عشق رنج می برم
و وقتی درد را در نهایت می بینم
بی آنکه بفهمم می رود.
و وقتی از شادی هایم مطمئن می شوم
و بزرگترین لذت ها را تجربه می کنم
دوباره درد سرتاسر وجودم را می گیرد.
لینک کوتاه : |