شعری از ایاز خون سیاوشان
ترجمه ی بابک صحرانورد
شعری از ایاز خون سیاوشان
مقدمه و ترجمۀ: بابک صحرانورد
ایاز خون سیاوشان، متولد1974، شاعر و نویسندۀ کرد، نوشتن را از سال 1994 به شکل جدی آغاز و آثارش را در نشریات کردی زبان منتشر کرده است. همچنین در زمینه روزنامه نگاری نیز تجربیاتی دارد و علاوه بر آن در رادیو هم مدتی مشغول به کار بوده است. در کارنامۀ ادبی او تاکنون چندین مجموعه شعر، یک رمان، یک مجموعه مقاله و چند اثر دیگر به ثبت رسیده است. در سال 2008 و بعد از اینکه از ایران خارج شد، به عنوان اولین نویسندۀ آزاد ِ شهر«برگنِ» نروژ پذیرفته و در همان سال نیز از سوی شورای شهر برگن جایزه ای به او اعطا شد. گزیده ای از شعر هایش را «پدرو کارمونا آلوارس» نویسنده و شاعر نروژی با همکاری گروهی از مترجمان به نروژی ترجمه کرده است. خون سیاوشان عضو هیئت مدیرۀ کانون نویسندگان کردستان و عضو هیئت تحریریه سایت«رنسانس» می باشد. در سال 2014 تعدادی از اشعار او از سوی مترجم همین شعر-بابک صحرانورد انتخاب و به فارسی برگردانده شد و در کتاب مستقلی تحت عنوان« از دیروزهای خاکستری تا فرداهای ناپیدایی» منتشر که با استقبال خوبی نیز مواجه شد. در این مجال سرودۀ کوتاهی از او را در اینجا می¬خوانیم:
سوگسرودۀ زندگي
- در گرگ و ميش پگاهي خواب آلود
مشعل تاريكي، مرا برافروخت،
باد
در تونل هاي تو در توی توهم
به شتابم مي اندازد
و آب
حكمت سراب را در پيكرم شُر شُر مي ريزد.
- در گرگ و ميش تيغِ خورشیدِ غنوده ای
دست لرزان ايماني، مرا ندا داد.
آتش
غربت دست هايم را بازنگاشت
و سوختن
گلوي منگ هستي ام را،
- در گرگ و ميش عصري گرفته و مه آلود
چشم و چراغ «قبيله» اي، بانگم داد
{جسد آغشته شدۀ ساليان
جسد غوطه خوردۀ سال ها}
قصۀ مکرر بودن
در بیابان كادو شدۀ کاسۀ سرم .
- در غروب ابدي شبانگاهي
نئون يك عشق، مكررم مي كند.
لحظات
به سلول هاي متروك گم شدن سرازير مي شوند
و «من»،
هميشه و
مكررم .
كركوك عراق
لینک کوتاه : |