شعرهایی از آفاق شوهانی


شعرهایی از آفاق شوهانی

1

زیرا یکی از پسران‌ام بود

چرا نه

چگونه می‌توانست باشد؟

چرا سرخپوستی بود که از جنگل رفته بود

یا پوست خرسی که انگل گرفته بود

یا سرِ خروسی بود خاکستری

روزی پسران‌ام چه، چرا خاک پاشیدم چند مشت به هوا

طاووس شد

چند پر از سرخپوست به جا مانده

یا که از خرسی

یا خروسی

قبیله به هوا دادم

یا قابیل به حوّا دادم

یا از قبل سوزانده پرِ قابله چند مار گِردِ روزَش در برف

و من سگی نگهبان سگ است سگ

پشت پَچَر، نه! پشت چپر

من سنگ به سرِ سرخپوستی‌اش می‌سگم یا چرا

آب می‌دادم خروسی که از روی فنجان برداشتم برای عروسیِ زیرا

همان شوهر خرسی که دمشو خروسی کرده در جنگل

یا شوهر خروسی که خرسی‌اش را سرخپوستی به تن کرده انگل

یا سنگ‌پشتی

یا سنگی

یا سگی

یا...

 

2

 

باز می‌کنم یکی از خواب‌هایم را می‌روم با تو

 

کات! از اول!

 

بازی می‌کنم یکی از خواب‌هایم را می‌برم تا تو

تاتوی ابرویم به قهوه‌ می‌گفت: هرّی!

 

کات! [این‌جا را تکرار کن]

 

تاتوی ابر و بادها را هوای شما باشم چگونه؟

یکی از فصل‌ها را با شما گفته بودم یاهو

سِفری که می‌خواستم کلم یا کاهو هرّی

 

کات! از اول!

 

باز می‌کنم از روی خواب‌تان می‌نویسم خواب‌آورترین شما

یا کلمه بود که رگ را می‌زدم راک با سلطان غربی‌اش پاپ

باز می‌کنم ماتحت هر چه عرعر و ارباب

خون پیش چشم‌ام به محراب می‌گرفت آب

بازی می‌کنم یکی از خواب‌هایم را می‌روم

وگرنه دلق مرقع من کجا و خواب‌های شما؟

   لینک کوتاه :
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :