دو شعر از جان یوجل
ترجمه ی مجتبی نهانی


دو شعر از جان یوجل
ترجمه ی مجتبی نهانی

دو شعر از جان یوجل Can Yucel
برگردان از مجتبا نهانی

 

مات و مدهوش


دیوانه می‌کنند آبی را
شکوفه‌های روی نوکِ شاخه‌ها
هرگز تنها نمی‌ایستند
پُر از حرکت‌اند و
در باد تاب می‌خورند

و آقای آبی با چشم‌های سبزِ مایل به آبی‌اش
به من گِله می‌کند
که به این بچه‌های شیطان‌ات چیزی بگو

من هم نگاه می‌کنم
از جایی که خوابیده‌ام
مات و مدهوش
به آمدن بهار

 


تقویمِ معارف


بهار کی خواهد آمد، مادر؟
بگذار نخست زمستان بیاید
بعد از آن بهار خواهد آمد عزیزم!

 

   لینک کوتاه :
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :