داستانی از محمد عابدي
چيه چيه؟
محمد عابدي
جوجه گنجشكه ميگفت: چيه. مادره ميگفت: چيه چيه. جوجه گنجشك ميگفت: چيه. مادره بهاش ميگفت: چيه چيه. جوجه گنجشكه ميگفت: چيه چيه. مادرش ميگفت: چيه چيه چيه. جوجه ميگفت: چيه چيه. مادر ميگفت: چيه چيه چيه. جوجه ميگفت: چيه چيه. مادر ميگفت: چيه چيه چيه. جوجه ميگفت: چيه چيه. مادر ميگفت: چيه چيه چيه.جوجه ميگفت: چيه چيه. مادر ميگفت: چيه چيه چيه.
جوجه ميگفت: چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه.
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه.
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه.
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه
سكوت: چيه چيه چيه چيه
...............................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره ميگفت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
سكوت: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
.................................................................
جوجه: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
مادره: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
جوجه و مادره: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه
.........................................................................................................................................................................................................................................................................
خيز و چشم درانده به سوي "چيه چيه" گفتم: چيه؟ ... چيه چيه چيه چيه چيه چيه ...؟ در مكثي طولاني هنوز آونگ سكوت چيه چيه... در گوشم ميپيچيد. ناگهان جوجه و مادر و سكوت طوفاني راه انداختند: چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه چيه...
28/1/86 باغملك – 26/2/86 گوهردشت
لینک کوتاه : |