حلقه ي افق
شعری از بهرام اردبیلی
حلقه ي افق
1
سوار ،
با خنجري از ابريشم
عاج ، پيچيده بر ترمه ي برفي .
شمشادي كه بلند نيست ، مطول است .
2
بي گمان ،
تو براي مداواي انزواي من
مرگ را بايد در استوايي ترين قاره ي آفتاب
كه مشرق نوبنيادش را
از تكان ِكتفهاي گندمگون ِ من
خواهد شناخت
از عزيمت ِ خود شرمگين كني .
3
نه ، نه ، نه ،
تو تنها اقاقياي يادبودِ مني
كه بخاطر مزار نروئيده اي .
4
تابوتي از مفرغ
كه در بارانها زنگ نمي زند و بر شانه ها
به سبكي ي ستاره ي ستواني روستازاده ست ،
در فرصت ِاين شمشاد
تشييع مي شود
و با صفير ِ خاموش چشمي
مثلث تنهاييم بهم مي ريزد .
( برگرفته از کتاب " رهگذری در خواب پروانه ها"
نخستین مجموعه شعر بهرام اردبیلی
به کوشش میثم ریاحی / انتشارات بوتیمار / در دست انتشار )
لینک کوتاه : |