شعری از میثم ریاحی
![شعری از میثم ریاحی شعری از میثم ریاحی](https://piadero.ir/app/files/posts/thumb/1_6236f757440d1.jpg)
تاریخ ارسال : 29 اسفند 00
بخش : شعر امروز ایران
به فردا چای تعارف می کنم
به قبله ام آب
یکی نبات نشانم می دهد و
دیگری ناله های جاودانه در خانه
که امروز هیچکدام شفای دردم نبوده اند
شفا برای زخم هایی که برادرانه دوستم داشته اند
برادرانه مرا با شکوه می کردند و
دارکوب ها را لابه لای درختان ملایم تر ...
صداهایی که اندوه شمشیری در غلاف
دیواری پر از بهار
و جمجمه ای فرو ریخته بودند
که تنها نشاط شان
زنگ کوک ساعت شماطه دار توست
که هنگام حادثه
غم را عاشق می کند و
به شبی بی گناه محبت می پاشد
شبی که در میان خطوط دستان تو گم شد
و اوج گرفت
تا بر تارک سحر بنشیند و
به تاریکی شب بویی سلام کند
اشتباهی زیبا
که تنها امید روز
در کرانه های گنجشکی دلشکسته بود
زیرا اینجا
خاورمیانه است
و قلب یک ستاره در کهکشانی دور
همواره برای ما می سوزد
برای ما
که مانند یک نبات
آهسته آهسته در چای حل می شویم و
راز آتش به کبوترها
در دستان افراشته ی کودکانمان هستیم
لینک کوتاه : |
![](https://piadero.ir/app/assets/img/16x/printer.png)