شعری از علیرضا نوری


شعری از علیرضا نوری نویسنده : علیرضا نوری
تاریخ ارسال :‌ 3 خرداد 00
بخش : شعر امروز ایران

شعری از علیرضا نوری

 


حرف بزنی
صدات را بگیرم
بگذارم کنار چشم‌های جوان
صدات را رنگ کنم
با صدات بدوم
بدوم
سی ساله شوم
حرف بزنی
اعتراض کنی به این‌همه خون جاری بر سنگفرش
مادری کنی برای چشم‌های جوان
برای آن‌هایی
که صدا نداشتند
و تو می‌دانستی
ماه که بر بالای جنگل بتابد
بلدرچین و سیرسیرک از نور بالا می‌روند
صدا را می‌شنوی
صداهای جوان خوابیده در مسلخ آه می‌کشند
تو رگ‌های درد کشیده‌ای داری عزیزم
دست‌های تو تاریخ شعر فارسی‌اند
دست‌هایت را بگیر رو به خورشید
دست‌هایت را بده من سیر شوم
این‌همه تنهایی در حروف اسم تو ظالمانه است
تو بعد از آخرین آبتنی در نور و عسل
بدل به زن شدی
می‌خواستی جهان جای بهتری باشد
صدات را بو کردم
چشم‌هايت را
پوستت را بوييدم بوسيدم
شهر بودی
با پسرانی از حلاوت و بغض
شهر بودی
با دخترانی از ماه و اشک
نوشتم دوستت دارم
و حروف اسمت را یکی‌یکی بوسیدم و خوابیدم کنارشان
شهر بودی تن نداده به مار و کلاغ
دهان همه‌ی مایی
همه‌ی زنان گیرکرده در برزخ سنگ و خاوران و خيابان و ای دهان
ای دهان
تنها دل‌خوشیت
ابرهایی بودند
که در تموز می‌باریدند
و تو نگاه می‌کردی به سنگ‌فرش و زن‌تر می‌شدی
جهان‌‌ِ سردردهات را من فدا
ببوسم
ببوسم
ببوسم
به آغوشم بیا
و همه‌ی قصه‌های مادران باش به وقت شط و ماه و شهر و ماهشهر و نيزار و زار و زار
خواب آمده
داغ آورده
ماه آورده
ببوسم خوابت را
شراب آورده
پشت خانه‌های زمان چگونه تاب بیاوریم
تو‌ نگاه کنی به فارسی
از دره‌هاش آب بزند بیرون
علف بروید از سنگ
باران بزند بزند بزند
شعر شعر شعر که بودی این همه سال
نجوا به نجوا بودی در همهمه، همهمه‌ای رنگ‌تر از آغاز هر کتاب
مادر انگور باش
بیفشان خودت را
مادران نشسته به زخم‌اند
مادران خاوران و درد و داغ و داغ و داغ
مادرانِ خف‌خفه در تنهایی و تنهایی و تنهایی و ضجه‌
باشه علیرضا
کلمات پسر همه‌ی زنانند
زن‌ها وقتی از استخوان حرف می‌زنن
یعنی دیگه می‌شه امیدوار بود معنی ضجه و داغ و دست‌بند و انفرادی عوض شده
من نه می‌خندم
نه گریه می‌کنم
انگور می‌شم
شوق می‌شم
کلمه می‌شم
نردبانی از نور کو؟
رود جای در خواب‌های روان کو
ببین
ببین
این صداهای جوان
برای کلماتی مفقود
بریده شدند
جنگل که شاعر تو بود
برای تو جنگل شد
رود شد
از توی خنده‌هات
دو تا قناری بفرست

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :