زنگ رباعیهای ایرج زبردست در شعر معاصر
دکتر علی تسلیمی
تاریخ ارسال : 31 فروردین 00
بخش : اندیشه و نقد
زنگ رباعیهای ایرج زبردست در شعر معاصر
دکتر علی تسلیمی
امروزه قالبهای گذشته کاربرد چندانی ندارند. شاید برخی بتوانند ژانرها و قالبهایی از گذشته را با سازوکارهای ویژهی خود زنده کنند. در آن میان رباعی ظرفیت بهتری در این کار دارد که خود شاید به خاطر خیام است که هنوز فرم و محتوای کارش در جهان مدرن زنده است. نیما هم که شاعری مدرن به شمار میآید، به این قالب گرایش نشان داده و گفته است خاطرات بسیاری با آن داشته و گاهی خود را به خیام نزدیک کرده و گاه بهگونهای خاطرهوار به شیوههای دیگر چون شهرآشوب و نیز تصویر گرایی رو آورده است. آری، رباعی بهترین دستاورد سنتی است که در برابرش باید سپر انداخت. شاید این گرایش همانندان من تنها بهخاطر خیام و نیما نیست، به خاطر بودن رباعیسرایان خوبی چون ایرج زبر دست هم بوده باشد. ایرج زبر دست همهی محتواها و تصاویر طبیعی نیمایی و امروزیتر از آن را در رباعیهایش ثبت کرده است، اما در این فرصت اندک یک رباعی را در فضاهای یوش نشان میکنم:
بعد از تو/ نه رود فکر دریاست/ نه باغ/ در فکر شکفتن است/ بعد از تو/ کلاغ میآید و شب میچکد از منقارش/ بعد از تو/ درون خانهای نیست چراغ
این شیوهی نو کردن فرمی و دیداری رباعی به دست زبردست، مانند کاری است که نیما با درهم شکستناندازهی مصراعها و نگهبانی از قافیهها همراه با طرز کار ویژهاش انجام داد؛ به زبان دیگر، کاری که بهگونهای نمادین یادآور تاریخ گذار از شعر سنتی به شعر آزاد نیماست. برگ نیسی در کتاب "حکیم عمرخیام و رباعیات" شعرهای خیام را که فیتزجرالد به گونهای آزاد با ساختارهای اندیشهی خیامی به انگلیسی سروده بود، با سیمایی نیمایی به فارسی برگرداند، اما قافیههایش دیگر رباعیوار نبودند. زبردست قافیههایش را هم رعایت کرد و بنابراین شیوهی تازهای را آغاز نمود. این کار سبب میشود که قافیه در سطح دیداری و خودآگاهانه نادیده گرفته شود و زنگ قافیه در ناخودآگاه خواننده زده شود. زنگ قافیه در ناخودآگاه دست کم دارای این اهمیت است که هرچه بیشتر از ساختگی بودن و به گفتهی گذشتگان از تصنعی بودن پرهیز میشود. آنانکه همچنان در پی قافیهاند، سراغ آن بروند و آنها که طبیعی بودن شعر را جستوجو میکنند به سراغ این بیایند.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه