تبسنجی زبان فارسی
صبا دباغمنش
تاریخ ارسال : 23 تیر 99
بخش : اندیشه و نقد
تبسنجی زبان فارسی
صبا دباغمنش
در قرنهای گذشته میان نوشتار و گفتار مرز بسیار مشخص و خطکشیشدهای بود. تمام متنهای مکتوب را با چارچوبهای محکمی مینوشتند. آنچه در گفتار بهکار میرفت، نمیتوانست به نوشتار وارد شود؛ مگر اینکه جامۀ زبان رسمی بپوشد و راستقامت بایستد.
همۀ دردسرها از زمانی آغازید که گوشی همراه و فضای مجازی جای خود را میان افراد جامعه باز کرد. کوچک و بزرگ و زن و مرد و شهری و روستایی گوشیبهدست شدند و معتاد به زرقوبرق فضای مجازی. در این ساحت پرجاذبه پدیدهای وجود دارد به اسم چت یا همان گپوگفت خودمان. کاربران فضای مجازی میتوانند از طریق چت احوال هم را بپرسند، بحث کنند، دردِدل کنند، خبری بدهند، خبری بگیرند و گاهی هم دعوا و بگومگو و یکیبهدو کنند. بنابراین، گوشی همراه و فضای مجازی فرصت مطالعه را گرفت. همان چهار کلمهای هم که مردم گاهی در متنهای درستدرمان میخواندند یا روی کاغذ مینوشتند، تعطیل شد. این موضوع بهتدریج زبان فارسی را تبدار کرد.
در این مقاله، کاربران چتکننده را در دو گروه جوانان و میانسالان گنجاندهایم. منظور از جوانان، کاربران ۱۰ تا ۴۰ ساله است. گروه میانسالان در تبدارکردن زبان فارسی چندان مقصر نیستند؛ چراکه به همان سبک و سیاق قدیمیها که در آغاز مقاله گفتم، اغلب در فضای مجازی هم بهشیوۀ نوشتاری مینویسند و از آشفتهنویسیها و ابتکارهای مندرآوردی جوانان بهدورند. گروه میانسالان شکستهنوشتن را عجیبوغریب میپندارند. همین موضوع باعث ساختن لطیفههایی هم شد؛ «پدرم پیام داده است: پسرم، از دانشگاه که میآیی سه عدد نان بخر و من پاسخ دادهام: آه پدر! باشد.» غافل از اینکه همینگونه نوشتن بهتر از بلایی است که گروه جوان بر سر خط و زبان فارسی آوردهاند.
ویروسهای تبزا
در اینجا به هشت ویروس اساسی که همۀ ما در نوشتههای مجازی بسیار دیدهایم، اشاره میکنم. این ویروسها بهشدت در پیامهای کاربران همهگیر شده است و زبان فارسی را تهدید میکند. تمام مثالها را از چتهای دانشآموزان و اطرافیانم جمعآوری کردهام.
۱. بریدن انتهای واژهها تا رسیدن آنها به یک حرف: مثلاً در جملۀ «خیلی ماس دوس داره» واژههای «ماست» و «دوست» از داشتن «ت» آخر محروم شدهاند. نمونۀ دیگر: «میشه بگین چن شدم.»
شاید بگویید در گفتار هم «ت» در «ماست» و «دال» در «چند» تلفظ نمیشود. درست است؛ اما قرار نیست با این توجیه خط فارسی و حافظۀ بصری فارسیزبانان را خراب کنیم. این روند بریدن واژهها تا جایی پیش میرود که «چه خبر؟» میشود «چ خ؟». تا جایی که من میدانم این عبارت صوتی است برای راندن سگها!
۲. هکسره: در تعریفی ساده باید گفت، هکسره یعنی بهکاربردن «ه» بهجای کسره. مثلاً اگر بنویسیم «تو دوسته مهربان من هستی»، اشتباه است؛ چراکه ترکیب «دوستِ مهربان» با کسرۀ بین این دو واژه ساخته میشود و نیازی به «ه» ندارد. نمونۀ دیگر: «کتابه من رو فردا با خودت بیار.» در اینجا ترکیب اضافی «کتابِ من» را میبینید که باید مضاف و مضافالیه با کسره بههم بپیوندند و «ه» اضافی است. کابران چتباز اصولاً دربارۀ کاربرد «ه» سردرگماند. آنجایی که باید بهکار برند، حذفش میکنند. آنجایی که نباید باشد، وصلش میکنند. مثلاً بهجای اینکه بنویسند: «به من که نگفتی»، مینویسند: «ب من ک نگفتی!»؛ اما وقتی واژه مختوم به کسره است و اصلاً «ه» لازم ندارد، میچسبانند به دُمش (هکسره). نمونه: «میری مدرسه مواظبه خودت باش.»
جملۀ ویراسته: میری مدرسه مواظبِ خودت باش.
۳. غلطهای املایی: غلطهای املایی به دو بخش خودخواسته و ناخواسته تقسیم میشود. بخش ناخواسته که یا به حواسپرتی نویسنده برمیگردد یا به سوادش یا به آموزشوپرورش. اگر جوانی ۲۵ساله قراضه را غراضه مینویسد، خانه از پایبست ویران است و ما هم در پی نقش ایوان نیستیم. آنچه درجۀ تب زبان فارسی را بالا میبرد، بیماری همهگیری است به اسم غلطنویسی خودخواسته. ناگفته نماند که کمکم ذهن و حافظۀ بصری ما همین غلطها را درست میپندارد و اندکاندک شکل صحیح واژهها از حافظه پاک میشود. برای نمونه: آغا، عایا، مرصی، کسافط.
۴. غربت نشانههای نگارشی: نشانههای نگارشی در گپوگفتهای مجازی بسیار غریباند. بیشتر چتکنندهها واژهها را پشتسرهم ردیف میکنند و گاهی هم به یکدیگر میچسبانند. معلوم نیست که جملهشان خبری است یا پرسشی. تمام شده است یا ادامه دارد. گاهی همین کاستی، بدخوانی و سوءتفاهم هم ایجاد میکند. نمونه: «کاربر الف: مامان پیدا شد (بدون علامت)/ کاربر ب: خب خدا رو شکر./ کاربر الف: سؤال کردم بابا.»
البته ناگفته نماند که این عزیزان گاهی بهوفور از نشانههای نگارشی استفاده میکنند؛ بهگونهای که خود علامتها هم غافلگیر میشوند: «چرا؟؟؟؟؟»، «قهری!!!؟؟؟»، «واقعاً!!!!!!».
این شیوۀ استفاده از نشانههای نگارشی نیز غلط است.
۵. فارسینوشتن واژههای انگلیسی: این جمله را بخوانید: «خانم تو نته گوشیمه. چجوری بخونم از روش؟» واژۀ ناآشنایی که زیر آن خط کشیدهام، فارسینوشت واژۀ note است بهمعنی یادداشت. ناگفته نماند که ایراد هکسره هم دارد. وقتی میخواهیم این واژهها را حروفچینی کنیم یا باید به خودمان زحمت بدهیم و صفحهکلید را انگلیسی کنیم یا برابرنهاد فارسیاش را بهکار ببریم.
۶. زبان اجقوجق: برای این ویروس فقط چند مثال میزنم. قضاوت و ترجمه با خودتان: بوخودا، نوموخوام، ببشید، میتسم، میخییی، دوست دالم، آله، اونجویی.
۷. سومشخص جمعِ دمبریده: خوردند، نوشتند، پوشیدند. همانگونه که میبینید، نشانۀ فعل سومشخص جمع «ند» است. اگر دُم این فعلها یعنی دال را ببریم و زمان فعل هم گذشته باشد، به مصدر تبدیل میشوند: خوردن، نوشتن، پوشیدن. درست است که در گفتار این فعلها را دُمبریده بهکار میبریم؛ اما در خط و نوشتار این دمبریدگی اختلال ایجاد میکند و شناسۀ سومشخص را از حافظه پاک میکند. در املا و انشای بسیاری از دانشآموزان دیدهام که این فعلها را بهصورت مصدر مینویسند. نمونه: «داشتن غذا میخوردن که رسیدم». ویراسته: «داشتند غذا میخوردند که رسیدم».
۸. بذار و بزار: این دو فعل را در شکل نوشتاریِ «گذاشتن و گزاردن» اشتباه میگیرند. شخص نمیداند «سپاسگزار» باشد یا «سپاسگذار» و نمیداند طرف مقابلش «قانونگذار» است یا «قانونگزار». در تمام کتابهای دستور میخوانیم که «گذاشتن» بهمعنای «قراردادن» است و «گزاردن» بهمعنای «اداکردن» و «بهجاآوردن». این دو فعل در شکل شکسته نیز دردسرآفرینند. کاربران و چتورزان عزیز! ۸۰درصد «بزار»های شما در فضای مجازی باید بشود «بذار»: پُست گذاشتم، بذار استوری، نمیذاری فکر کنم، بذار پروفایل، نمیذاشت لایک کنم.
کلام آخر: از تمام گوشیبهدستان و چتنویسان میخواهم که هم درست بنویسند و هم آشفتهنویسی و غلطنویسی مخاطبانشان را جدی بگیرند و تذکر بدهند. به این امید که درجۀ تب زبان فارسی پایین بیاید و حالش به شود.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه