شعری از انجی ملینکو
ترجمه ی علیرضا توکلی و محسن کاظمی طامه
 نویسنده : علیرضا توکلی و محسن کاظمی طامه
            نویسنده : علیرضا توکلی و محسن کاظمی طامهتاریخ ارسال : 11 آبان 97
بخش : ادبیات جهان
	انجی ملینکو (19 سپتامبر، 1969) در فیلادلفیای امریکا به دنیا آمد. اشعار او درباره زندگی شهری، زبان و نقص هایش، و چیزهایی که می بینیم و نمی بینیم است. ملینکو اغلب با فرانک اوهارا مقایسه می شود. مجله نیویورکر «شوخ طبعی و رمز منحصر به فرد» او را ستایش کرد. جان اشبری درباره مجموعه شعر Starred Wire  گفت: «یک نور ریزبافت مثل چیزی که در نقاشی های منظره دانمارکی قرن نوزدهم سوسو می زند در سرتاسر این شعرهای موقع شناس و از نظر لامسه ای زیبا و باشکوه وجود دارد». انجی ملینکو از 2013-2016 دبیر شعر مجله نیشن(The Nation) بود بعد از آن دبیر شعر نشریه ادبی Subtropics و استاد دانشگاه فلوریدا شد. از وی هفت مجموعه شعر تا کنون چاپ شده است:
	1-    Immediate Orgy & Audit (1996)
	2-    Matinee (1999)
	3-    Starred Wire (2005)
	4-    The Children's Museum (2007)
	5-    Shoulder Season (2010)
	6-    Marvelous Things Overhead (2013)
	7-    Distant Mandate (2017)
	از این بین کتاب دوم(Starred Wire) در سال 2004 برنده جایزه «مجموعه شعر ملی»(National Poetry Series) شد و کتاب چهارم(Marvelous Things Overhead)، توسط مجله نیویورکر و روزنامه بوستون گلوب به عنوان بهترین کتاب سال 2013 انتخاب شد.
	 
	The Fort
	By Ange Mlinko
	
	From the weathered boards knots pop
	like the eyes of potatoes. From brick
	salients not a clink of a pupil in a loop-
	hole. Cannon, yes, but without their kick.
	
	Ironically or entirely appropriately,
	who can say, the Fort will not admit us.
	The reenactors are going home; we see
	them retreat, backs x’d with sus-
	
	penders, toward the forest housecleaned
	into state park. Ocean beyond the ramparts
	suggests that stem-celled seconds fiend-
	ishly agglomerate with fits and starts
	
	into unprecedented forms. And so
	who cares that a fort’s built on a sand bar,
	that we don’t make it in, and go
	only so far round the perimeter.
	
	 
	
	
	«بارو»
	
	گرهها
	از تختههای هوا زده باز میشوند
	مثل چشمهای بیرونزدهی سیبزمینیها
	از آجر بیرون میزند
	سوسوی مردمکی در روزنی، نه!
	توپ جنگی، آری
	اما بدون لگد انداختن
	
	به طعنه یا کلاً شایسته
	چه کسی میتواند بگوید
	    بارو ما را نخواهد پذیرفت
	آنان که تاریخ را دوباره اجرا میکنند
	دارند به خانه میروند
	میبینیم که عقبنشینی میکنند
	دست خالی برمیگردند
	با بند شلوار
	به سوی جنگلی در پارک ایالتی
	که خانه تکانی شدهاست
	
	اقیانوس آن سوی خاکریزها
	ثانیههای بُن-یاختهای را القا میکند
	که اهریمنی گرد میآیند
	لنگ لنگان
	درون فرمهایی بیسابقه
	
	آخر چه کسی اهمیت میدهد
	روی سد ساحلی بارویی ساخته شدهاست
	ما آن را رها نمیکنیم تا برویم
	و اطراف آن متوقف شدهایم
	 
| لینک کوتاه : | 
 چاپ صفحه
   چاپ صفحه
     
				 
									 
									 
									 
									 
									 
									 
									 
									 
									 
									
 
						
					 
									