از بداهه نویسیِ شعر تا پرفرمنس /گفت وگوی علی حسن زاده با محمّد آزرم و سارا افضلی دربارۀ پرفرمنس «خط نقطه»

تاریخ ارسال : 22 بهمن 90
بخش : گفتگو
از بداهه نویسیِ شعر تا پرفرمنس
گفت وگو با محمّد آزرم و سارا افضلی دربارۀ پرفرمنس «خط نقطه»
علی حسن زاده
اشاره:محمّد آزرم متولّد تهران است. وی از سال 1371 به طور حرفهای فعاليّتهای ادبی خود را در مطبوعات آغاز كرد. محمّد آزرم تا كنون كتاب «عكسهای منتشر نشده» (گزيده شعرهای 72 تا 76) و كتاب «اسمش همين است محمد آزرم» (گزيده شعرهای 76 تا 81) را در حوزۀ شعر تجربی منتشر كرده است و كتابی از شعرهای سال 84 تا 88 او با عنوان «ساج» و همچنين دو كتاب از مقالات نظری/ انتقادی اش آمادۀ چاپ است. وی مدّتی است در حوزۀ بيناژانری عكس و شعر، آثاری موسوم به «شعرعكس» را هم تجربه میكند كه دو سری از آنها با عنوان «شبهای ابن عربی» و «شام آخر در 14 نما» در وب منتشر شده است و سارا افضلی نیز متولّد خرداد ماه هزار و سیصد و پنجاه و شش، شیراز است. وی دارای مدرک تحصیلی کارشناسی گرافیک از دانشکدۀ هنرهای زیبا، دانشگاه تهران است و نیز مدرک کارشناسی گرافیک را از دانشکدۀ هنرهای زیبا، دانشگاه تهران اخذ کرده است. وی فعالیّت ادبی اش را از سال 67 شروع کرده و تا کنون کتاب های «درخت بارید» (اشعار از سال 74 تا 85) و «از شب دست کشیدم» (گزیدۀ اشعار از سال 85 تا 89) را در حوزۀ شعر نو فارسی منتشر کرده است. محمّد آزرم و سارا افضلی، در اجرایی مشترک در پرفرمنس «خط نقطه» با همدیگر همکاری کرده اند. آنچه می خوانید متن گفت وگوی من با آزرم و افضلی دربارۀ پرفرمنس «خط نقطه» است.
علی حسن زاده: خانم افضلی، دربارۀ چگونگی شکل گیری ایدۀ پرفرمنس «خط نقطه» توضیحی بفرمایید.
سارا افضلی: بعد از بداهه نویسی هایی که با محمّد آزرم، تجربه کرده بودم و شعرهای دوتایی که نوشتیم و هم اینکه اسم محمّد آزرم که می آید، شعرهای تصویری او تداعی میشود. من که در هنرهای زیبا، درس خوانده ام و همیشه در این فضای خالی مابین هنر و ادبیّات قرار داشته ام؛ پای عکس های چندین ساله ام از فضای شهری به میان آمد، در ذهنم. این تلفیق عکس و شعر برایم جذابیّت داشت و بداهه هایی که کمکم داشت به سمت فضای شهر وارد می شد. شروعش اینگونه بود.
علی حسن زاده: جناب آقای آزرم، دربارۀ چگونگی همکاریتان با سارا افضلی در پرفرمنس «خط نقطه» صحبتی بفرمایید.
محمّد آزرم: پيش از اين با «سارا افضلی» در نوشتار مفهومی/ تعاملی «امرءالقيس» در يكی بداههنویسیهای متقاطع اين اجرا همكاری داشتم. ضمن اينكه تجربۀ «شعرعكسها» هم به ويژه مواردی كه وجوه شهری داشت، به همكاری در اجرای «خط نقطه» مشتاقترم میكرد. گذشته از اين، خط نقطه، پرفرمنسی تعاملی با مشاركت مخاطب بود و با نقشۀ ذهنی «سارا افضلی» از تهران نشانهگذاری شده بود. رمزگشايی اين نشانهها با بداههنويسیهاي شعر و تركيب آن با ساير نوشتههای مخاطبان به خودی خود بازی جذّابی بود كه به حضور مؤثر مصمّمترم میكرد. از طرفی قبلاً برای دانشجويان در شهرهای مختلف كارگاههای بداههنويسی جمعی شعر برگزار كرده بودم و وقتی توضيحات افضلی و تغيير مداوم ايدۀ اجرايی او و نسبت اجرا با مكان و زمان و مخاطبان را مدّ نظر قرار میدادم، از برداشته شدن مرز ژانرها و محو شدن مفهوم مؤلّف و مخاطبان در اجرا احساس مطلوبی داشتم.
علی حسن زاده: خانم افضلی، پرفرمنس به معنای اجراست (اجرای نمایشی) امّا از منظر تاریخ هنر، پرفرمنس سبکی در حوزۀ هنرهای تجسمی است که از حوزۀ هنرهای مفهومی برخاسته است؛ بنابراین معنای آن در حوزۀ هنرهای تجسمی به یک سبک دلالت میکند و نه صرفاً به امر اجرا. بدین ترتیب این پرسش به ذهن متبادر می شود که آیا شما در پرفرمنس «خط نقطه» صرفاً به امر اجرا تأکید داشتید و یا اینکه کوشیده اید، وجاهتی سبکی برای آن ایجاد کنید؟
سارا افضلی: تأکید بر پرفورمنس در این اجرا نمی کنم. پرفورمنس شاید قالبیست که من در این اجرا به آن تکیه کردم، تا بتوانم به منظور و هدفی که بعداً در موردش صحبت خواهم کرد، برسم. در حقیقت تکنیک این اثر به قول شما پرفورمنس یا به گفتۀ خودم؛ اجرا بود. اثری که می باید با حضور من و محمّد آزرم و اگر که مخاطب مایل بود [که شد]، برگزار می شد. اینجا اصل و بنا بر اجراست. به همین دلیل، زیر عنوان «خط نقطه» گذاشتم: هنر اجرا.. شعر اجرا ( performance Art.. PerformancePoetry) شکستن تعاریف و باز کردن فضایی دیگر در تعریف. این اثر، در قالب اجرا؛ به سمت شعر شدن پیش می رفت. در مورد اثر می خواهم حرف بزنم. نه در مورد قالب و تکنیک اثر. هدفی که دنبال می کرد و راهی تازه که قصد داشت باز کند.
علی حسن زاده: جناب آقای آزرم، از زاویه دید شما، امر پرفرمنس حاوی چه مؤلّفه های زیبایی شناختی ای است و آیا شما در پرفرمنس «خط نقطه» به آن مؤلّفه ها نزدیک شده اید؟
محمّد آزرم: پرفرمنس امری زنده است؛ يعنی در يك زمان مشخّص و مكانی خاص اتّفاق میافتد. پس قابل تكرار هم نيست، چون رمزهای آن در حين اجرا رمزگشایی میشود. علاوه بر اين، روايت از پيش تعيين شدهای ندارد و سازههای آن با هم ارتباط منطقی ندارند. ضمن اينكه مخاطبان كه جزء جدايیناپذير پرفرمنس هستند، در عمل اجرا مشاركت دارند. همچنين نبايد از ياد ببريم كه اجرا عملی متمركز نيست و همۀ مخاطبان در آن واحد به يك مركز خاص، توجّه ندارند. يكی از ويژگیهای جذّاب پرفرمنس هم رخدادهای اتّفاقی است كه در حين اجرا و ناگهانی بروز میكند كه هم تأكيدی به مفهوم زنده بودن پرفرمنس است و هم دلالتپذيریهای آن را تغيير میدهد، چرا كه هر پرفرمنس از چند لايه دلالتپذير ساخته شده است. ايدۀ اجرايی سارا افضلی در پرفرمنس «خط نقطه» دارای اين ويژگیها بود.
علی حسن زاده: خانم افضلی با توجّه به این امر که در پرفرمنس «خط نقطه»، دو ژانر عکس و شعر ترکیب می شوند و ژانر جدیدی را تولید می کنند به نام «شعرعکس» که البتّه لازم به ذکر است که نام مذکور، پیشتر توسّط محمّد آزرم، برای برخی از آثارش که در ژانر مذکور تولید و عرضه کرده بود، ابداع شده بود و با اشاره به اینکه، شما نیز در سخنان تان بر تلفیق دو ژانر شعر و در عکس پرفرمنس «خط نقطه»، تأکید کردید، این پرسش پیش می آید که شما بر اساس چه استدلالی بیان می کنید که این اثر، در قالب اجرا؛ به سمت شعر شدن پیش رفته است.
سارا افضلی: اگر شما به عنوان یک مخاطب این اجرا را که در آغاز شعرعکس بود، دیدید، که البّته دیدید، و آن را شاخه ای از شعر می دانید، پس چطور می توانید این اجرا را شعر ننامید؟ هر چند من دلایل دیگری هم برای شعر بودن این اثر قائلم. حالا که به شعرعکس اشاره کردید، می پردازم به خود اثر. شعرعکس می تواند رویکرد، گرایش و مشتقی از شعر باشد. این کار در آغاز این گونه می نمود. ما تصویر داشتیم و قرار بر این بود که بر آنها بداهه بنویسم. کمپوزسیون را در نظر داشتیم و نقوش، محیط، خطوط و نقاط در کادر را می دیدیم و بر آنها بداهه می نوشتیم. مثل بازی خط نقطه، یکی پاسخ دیگری. این اجرا از شعرعکس به سمت شعر شدن پیش می رفت و از یک اثر هنری به یک اثر ادبی و برعکس. قدم گذاشتن در این اثر به اثر بعدی. و سر آخر مرزی که می توانست وجود نداشته باشد. این اجرا به سمت شعر شدن پیش می رفت. یک شعر اجرایی.که حتی مجموعه شعر اجرایی. اینجا تعریف شعر اجرایی قرار بر شعری نبود که خوانده شود، نمایش داده شود فقط با صداها، با حرکات بدن. گریز می زنم به خوانش های متفاوتی که پیشتر از این، در متون کهن ما بوده و حتی تصنیف ها و ترانه ها. اجراهایی که در قالب اجراهایی دیگرگونه ارائه می شدند و فقط کلماتی که نوشته شدند، هدف و منظور شعر نیستند. این خوانش های متفاوت به شعر قابلیّّت های دیگری می داد. اینجا هم شعر قابلیّت و ظرف دیگری پیدا می کند. اینجا، تصاویری از شهر، صدای اتوبان، فضای باز گالری هنری، ماژیک ها و خودکارهای آویزان بر دیوار، ساعت و روز خاص اجرا، نور، حضور آدم ها، همهمه شان، گفتگویشان، کلماتشان بر عکس ها، کلمات این شعر هستند.
علی حسن زاده: جناب آقای آزرم، به عنوان پرسش آخر این گفتوگو باید عنوان کنم که اگر با فضاهای شهری به مثابه موضوع عکس های پرفرمنس «خط نقطه» برخورد کنیم، آنگاه با روایت هایی از پیش تعيين شده مواجه می شویم؛ زیرا هریک از این عکس ها، دارند موضوع مذکور را روایت می کنند و بدین سان به ذهن مخاطبانی که در امر اجرا مشارکت دارند، جهت می دهند. با این وصف به نظرشما، آیا امر مذکور در تقابل با امر بداهه پردازی در امر پرفرمنس، قرار نمی گیرد؟
محمّد آزرم: اجرا را به مثابۀ اثری هنری در نظر بگيريد كه واحد آن كليّت آن است. هر اثری از جمله اجرای «خط نقطه» حدهايی دارد. موضوع شهری بودن عكسهای سارا افضلی، يكی از اين حدها است. اين عكسها جهت میدهند امّا مخاطب را مجبور نمیكنند. در حين اجرا هم مخاطبانی كه در اجرا مشاركت كردند، لزوماً به موضوع هر عكس يا مفهوم شهر، وفادار نماندند. شهر، پس زمينۀ ذهنی برخی از نوشتهها شد. از طرفی امر بداهه، از هيچ يا فضای خالی خلق نمیشود، از تدوين در لحظۀ فضای اطراف با امر ذهنی و رفتارهای محيطی شكل میگيرد. سوژهمندی عكسها، همنشينی آنها، صدای زندۀ شهری در فضای اجرا، همنشينیای كه مشاركتكنندهها با حركت از عكسی به عكس ديگر يا عبور و مكثی كه داشتند ساختند و خلاصه هر رخداد اتّفاقی ديگر هم كه آنجا و در آن ساعت صورت گرفت بخشی از كليّت اين اجرا بود. پس میبينيد كه حدهای ديگری در اين اجرا چنان باز بود كه حتی تصوّر حد بودن برای آن دشوار است. اگر زمانی عكاسی بداهه در مكان و امكان چاپ همزمان عكس فراهم شود، میتوان شاهد اجرايی با سوژهمندی خودارجاعی مكان به عنوان يكی از حدود اجرا بود.
لینک کوتاه : |
