نگاهی به" دستدست کردن دستی بر دستهی در" سرودهی باربد دری رضا بختیاری اصل |
|
نویسنده : رضا بختیاری اصل تاریخ ارسال : 30 مرداد 00 بخش : |
" پیراهنی است که هر روز گل میدهد برای لورکا "
نگاهی به مجموعه شعر "دستدست کردن دستی بر دستهی در"
سرودهی باربد دری
- رضا بختیاری اصل :
مقدمه
در این نوشته نخست میخواهم گزارشی مختصر و کوتاه از شعر سه دههی پایانی قرن گذشته دهم و به این پرسش پاسخ دهم که چرا اکنون شعر فارسی گویا به رکود و انحطاط و در جا زدنی رسیده که منتقدان دلآگاه به آن اشاره میکنند و آنان که دلسوزان واقعی شعر فارسی - این هنر دیرپای ایرانی - هستند راهی برای برونرفت از آن میجویند.از دههی هفتاد ه.ش از قرن گذشته و پس از وقوع و فرو نشست دو واقعهی مهم انقلاب و جنگ و پس از رکودی که در دههی شصت ه .ش در شعر مشاهده میشد.و این رکود موجب شد که آخرین نوزایی شعر در چند سال منتهی به انقلاب به فراموشی سپرده شود ؛ بهزعم من حرکتی " نومدرنیستی " در شعر امروز ایران آغاز شد که در چند شاخه تجلی یافت.نخست شعرهایی که به تأسی از شعرهای " رضا براهنی " سروده شده و خود را ذیل شعر زبان تعریف کرد.و مانند شعر حجم " رؤیایی "که بهترین نمونههایش در همان شعر حجم " رؤیایی " متوقف ماند ، در خود شعرهای " براهنی " نمود یافت." براهنی " در مؤخرهی کتاب " خطاب به پروانهها " همچون نیما که شعر خود را توضیح داد به طرح مسئله پرداخت اما همچنان نیمایی باقی ماند.اما شاخهای در شعر " نو مدرنیستی " شعر دههی هفتاد ه.ش پی افکند که موسوم به شعر زبان و شعر کارگاهی شد.شاخهای دیگر از شعر دههی هفتاد ، آش درهمجوشی بود با مدعیان ریزودرشت که نام مشخصی نداشت ولی تحولاتی را در شعر فارسی موجب گشت و از دل شاعران معرفیشده توسط " هوشنگ گلشیری" در مجلهی مفید و شعر امثال " سید علی صالحی " بیرون آمده بود. علاوه بر " علی باباچاهی " که بر اساس نظریههای ترجمهشده با تأخیر فاز مدعی شعر " پستمدرن " در بزنگاه " نو مدرنیستی " شعر دههی هفتاد بود ، در این میانه شاعرانی هم بودند که بیرون از این کشاکشها و در خلوت خلاقه به شعر مختص خویش دست یافتند و چون جزو هیچ دسته و گروهی نبودند و کر و فری در مطبوعات پس از دوم خرداد 76 نداشتند ، ذیل گروه اول و دوم معرفی نشدند.نخستین کتابی که به معرفی و آوردن نمونههایی از شعر دههی هفتاد پرداخت ، کتاب " کاظم کریمیان " با نام " دگرگونی نگاه ، زبان و ساختار در شعر امروز ، نشر روان ، 1379 " بود.او شاعران دههی هفتاد را به " فرامدرن متعادل " و " فرامدرن رادیکال " تقسیمبندی کرد.این روال تا اوایل دههی هشتاد ادامه یافت و شعر فارسی که میرفت تجارب دیگری را از حضور اجتماع ، نوآوری در ساختار و فرم و زبان تجربه کند به محاق رفت و شعری سادهانگار با تغییر شرایط سیاسی ، اجتماعی و ظهور رسانههای مجازی ترویج شد که مورد پسند قدرت نیز واقع گردید.این دلنوشتهنویسی که داعیهی ترجمه شدن و جهانیشدن داشت نمیدانست که شاعران متعلق به زباناند نه جهان.شعر پیشرو به خلوت و انزوا رفت اما در دههی نود و پس فرونشست کشوقوسهای فراوان سیاسی ، دوباره مجال بروز یافت اما در کنار شعر سادهانگار، " شعر دیگر " پس از 50 سال طرفدارانی نه در میان مردم بلکه در میان شعرخوانان حرفهای یافت.اکنون و در آغاز قرن جدید، با شعری اشباعشده از همهی حرکتهای شعری و تهی شده از سیاست و اجتماع روبهروییم که میکوشد با دستوپا زدن خویشتن را از ورطهای که برای خود تدارک دیده رهایی بخشد.
نمونه
مجموعه شعر " دستدست کردن دستی بر دستهی در "
یکی از چندین مورد کوششهایی است که شاعر در آن با نگاه کردن به تجربیات گذشته میکوشد ، به شعری مختص خویش دست یابد.او در مقدمهی کوتاهش نخست با ذکر جملاتی از هایدگر که زبان را خانهی بودن است و فرمالیستهای روس که شعر رستاخیز کلمات است میکوشد شعر خود را توضیح دهد.اما طرح حیوانی که دو شقه شده در روی جلد و نقلقولی که از " کمدی الهی دانته " آورده شاعری دیگر را به ما مینمایاند.شاعری که علاوه بر التقاط گونههای مختلف شعری مثلن سعی در افشای سویههای روانشناختی آدمیزاد دارد.طرح روی جلد و پارهای از تصاویر و نقل قول " دانته " یادآور سمبلهای "یونگی " و آرکی تایپ " سفر " دارد .
شعر نخست این مجموعه کاری زبانی را به نمایش میگذارد :
عکسهایی به دیوارم
بزن
زنی که با او بر آبم
زنی که با او نخوابم
درهایی به دیوارم
به زن
دری که بزنی باز شود
دری که بزنی بسته شود ...( ص 9 )
شعر دیگر نوعی دلنوشته نویسی است :
- دری که به رویم باز نمیشد
باز شد
نگاه کن این منم
با چند موی سپید
که دیشب نداشتم .( ص 12 )
رگههای از شعر دههی هفتاد در این کتاب خود را نشان داده است :
... و مرگ
دوباره شروع به خوابیدن کردن را دوست دارد
کنار کارتنخوابها
که هرشب با پلنگهای صورتی میخوابند
لای پتوی ملوانهای زبلی هستند
که هر جا پایشان گلی شد
آستینشان اسفناج دارد
- صورتی سرخ شده در آفتاب میخواهم
و چند تکه ابر
برای صبحانه ( ص 45 )
و این شعر که اشاراتی اجتماعی هر چند بهظاهر با زبانی کودکانه دارد :
بنگ ! بنگ ! بنگ !
این انگشتها که در برف افتادهاند یک روز دست من بودند
بنگ !
این پرده نیست
پیرهنی است که هر روز گل میدهد برای لورکا
و خودش را سوراخسوراخ هر موشی نمیکند
لورکا را نمیتوانی
اما پیراهنش که حراج بود را که میشود کشید ( ص 15 )
سمبلهای حیوانی بهویژه اسب در شعرهای این مجموعه بسامد بالایی دارند.اسب در اساطیر کهن ایرانزمین بخشی از نام پادشاهانی مانند لهراسپ و گشتاسپ و حتا اخترشمارانی چون جاماسپ و سفاکانی نظیر بیوراسپ را تشکیل داده است :
پنجرهای بسته
سم ضربهای بر دیوار
پنجرهای نیمهباز
اسبی منتظر کنار خیابان
پنجرهای بسته
کله اسبی بر دسته در ( ص 11 )
" باربد دری " در شعری از کتاب میکوشد دستاوردهای شکستخورده و نخنما شدهی دیگران را که ریشه در نظریههای ادبی ترجمهشده دارد ؛ تکرار کند :
زبانم را بسطهاند در گوشم
که به دیوارهاسط
و طنها می طوانم قایقی کاغذی به آبم بدهم
طا نخشکیده و باز است طویله ... ( ص 46 )
یادکرد آیین و تاریخ و اسطوره در شعری خوش نشسته و نشان از درک خوب شاعر دارد :
... در راههای آهنی
گاوهای آهنی
با سرهای آهنی
که حالا توی غار هم غار غار هم باشیم
هم قوز هم
خودمان که جای جوقنها را میدانیم
یک عمر کنار مردههامان آب و غذا گذاشتهایم که نمیرند
دست گذاشتهایم
روی دست
در ظرفهای آهنی
شراب ریختهایم برای روز مبادا ... ( ص 19 )
اگر " درّی " به هدف جلب مخاطب از هر نحلهای شعری را در این کتاب گنجانده ، و برای پسند خوانندگان شعرهایی با اجراهایی گوناگون سروده ، واضح است که نمیتواند خود را در آینده بهعنوان شاعری شاخص مطرح نماید.اما اگر شعر یا شعرهایی از این مجموعه همچون سفر کمدی الهی دانته که بخشی از آن را در ابتدای کتاب آورده : " شتاب کن ! راهی دراز در پیش است ! ..."بتواند نقطهی عزیمت وی برای رسیدن به شعری منحصربهفرد باشد، کاری تجربی و مهم انجام داده است.چراکه شعر سلوک است.
- همگی مثالهای شعری از کتاب دستدست کردن دستی بر دستهی در ، سرودهی باربد دری ، چاپ اول ، نشر خوزان ، اهواز ، 1399 آورده شدهاند .