شعری از فرزاد آبادی |
|
نویسنده : فرزاد آبادی تاریخ ارسال : 13 آبان 99 بخش : |
اندکی از حق
به هر دلیلی
تو شلیک کردی
به هر خالی
به هر پوستی
که گوشتی
که استخوانی
خون سالهاست که آمده است
تو اما نمیآیی
به دادگاه
به حرف
به هر دلیلی برمیگردیم
به طبیعت
با فرشی بر دوش
نقشها همان است که بود
پرنده روی شاخه
کماندار روی اسب
کوه روی کوه
نشسته خاک روی خون
به هر دلیلی سفره را باز میکنیم
اندکی از حق به صاحب گلوله میدهند
اندکی به انگشت وُ ماشه
اندکی به پشت بام
اندکی به ماه
اندکی به شهاب
آسمان دورتر میرود
به هر دلیلی فراموش نمیکنیم
کدام ستاره بود کدام تاریکی
و کی به کی
شلیک کردی
به هر دلیلی